نتایح جستجو

باشه خو شروع کن دیگه فقط با همون موضوعی که رو پوستر هست بزن

تو صنایع غذایی بزنیم بهتر نیست ؟بچه های صنایع باید ببینن دیگه

نمی دونم زنگ زدم بیاد گفت میام نمی دونم کجاست

سلام خوب از کجا شروع کنیم حالا؟

چرا همش اسرار دارید شهدارو به این موضوع ربط بدید؟چرا کار با ارزشی که اونا کردنو با این حرفای صد من یه غاز بی ارزش می کنید؟من با این کارا کار ندارم.کی جواب خونواده ای رو می ده که پدرش فلجه و 4تا دختر داره و دختر 15 ساله مجبوره به خاطر خرج خونه شکل پسرا دراد و بیاد خیابون واکس بزنه؟مادرش از ترس...

ممنون عکس قشنگیه

گفتید حرف خودمون رو قبول داریم ما ترکا یه ضرب المثل داریم میگه یا باید یه حرفی رو بفهمی یا بفهمونی.به نظر من با توهین به نظرات هم به جایی نمی رسیم بهتر منطقی بحث کنیم تا به نتیجه برسیم solo جان شما راست می گی ولی در باره ی سوریه و فلسطین چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه.ما تونستیم مشکلات...

فکر کنم بعدش چون حساس به حرارت هستن

من کاراموزیم رو کارخونه پگاه گذروندم تو خط تولید دوغ اون کارخونه تا اونجا که من ازشون پرسیدم گفتن استارتر دوغ با محصولای دیگه فرق می کنه ولی اینکه چیه دقیقا نگفتن و اونی که من دیدم این بود که یه تانک ذخیره تو محوطه و چسبیده به دیوار خط تولید بود که گفتن بعد این که استارتر می زنن چند روز می زارن...

بیخیال بره به جهنم

نمی دونم جالب اینجاست بریم پیشش اصلا به روش نمیاره حالا

باشه الان کدوم راضی کنیم استاد یا مهدویان رو؟یکی از یکی لجبازتر اگرم کنار بکشیم بی عرضگیمون رو ثابت کردیم

اخه اس بدی ندادم که گفتم استاد همون که خودتون گفتیده فقط یه اسم اضافه شده.می دونستم مهدویان قبول نمی کنه اخه

[ نفهميدم آمدنت را مات بنگرم، يا رفتنت را حيران بگريم، باد آورده را باد ميبرد قبول، اما دلم را که باد نياورده بود...! اين آخرين بارم بود!! ديگر احساسم را براي کسي عريان نميکنم! ٌصداقت،يعني حماقت

چه گندی زدم اخه مگه چی بهش گفتم؟خود درگیریه مضمن داره من چیکار کنم؟

فاطی به خدا حوصله شوخی ندارم.دارم دیوونه می شم

اون دیوونه است چرا دیوونگیش منو گرفت؟فردا بیامم میرم کلید میکوبم صورتش و تمام

مجال من همين باشد كه پنهان عشق او ورزم...................كنار و بوس و آغوشش چه گويم چون نخواهد شد شراب لعل و جاي امن و يار مهربان ساقي.........................دلا كي به شود كارت اگر اكنون نخواهد شد مشو اي ديده نقش غم ز لوح سينه حافظ.........................كه زخم تيغ دلدارست و رنگ خون نخواهد شد

چهلوس بازییی از دیروز فقط به این فکر می کنم که چی گفتم مگه؟

مرسی.فاطی اصلا حوصله شوخی ندارم