تمام هستی را ان بخشی که سهم من است
از ان تو
اگر می توانی با چشمانت زخمی بر دلم ننشان
و مرهمی باش
مرهمی صبحگاهی انچنان که روز بر می اید
و هوا ساده و تمیز است و زندگی طعمی تازه و شیرین دارد
انچنان که با نگاهت
با سکوتت
ارامش بر قلبم سرازیر شود
وقتی که باشی
هیچ حتی از هیچ هم هراسی...