نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید !
دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که
راهشان را گم می کنند ! !
نـــــــه میتوانی خبری دهی
و نــــــــه خبری بگیری !
من برای بیست سال دعا کردم اما هیچ پاسخی دریافت نکردم
تا زمانی که من با پاهایم دعا کردم ،دست روی زانوهای خودم گذاشتم و دست به کار شدم.
" فردریک داگلاس "
چه خوب بود
تابستانهای کودکی
وقتی
کرم های ابریشم را
به مهمانی برگ های توت می بردیم
و در
ولنگاری روزهای بلندش
هر روز کمی قد می کشیدیم
یادش به خیر
پاهای خاکی و پاشویه های حوض
یادش به خیر
حرفهای همسایه و آفتاب و فراقت
چه خوب بود
تابستانهای کودکی
وقتی
کرم های ابریشم را
به مهمانی برگ های توت می بردیم
و در
ولنگاری روزهای بلندش
هر روز کمی قد می کشیدیم
یادش به خیر
پاهای خاکی و پاشویه های حوض
یادش به خیر
حرفهای همسایه و آفتاب و فراقت