فرق احمق و ديوانه
خودرو مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد.
هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت وآنها را به درون جوی آب
انداخت و آب مهره ها را برد.
مرد حیران مانده بود که...
می خوآهی بـــــــروی؟
بـَهآنه می خــــــواهی؟
بگذار مـَن بهانه رآ دستت بدهم
برو و هر کس پرسید چــــــــــــرآ
بگو : لجــــــوج بود , همیشـــــه سـَرسختآنه عآشــــــقم بود
بگو : فـَریآد می کرد , همه جآ فریـاد می کرد که مرآ می خوآهد
عشق من
دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...
چشمانت ....پاکی اسمان را ...
بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...
سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...
مرا ......
چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...
شاهزاده ی من ...
[IMG]
عشق من ...
دفتر عشقمان را بازمیکنم
تیتر صفحه اول : به نام یگانه من .........اوکه سرچشمه رنگین کمان عاشقیست ....
مینویسم ....
عشق را از قلبم خواندم و سکوت را مینویسم ....
نگاه میکنم به اوازباران ......بارانی که فصل بهار را برای دلم هدیه کرده است ...
دردلم شعرهاییست که فقط جوهر وجودت ان را...
لحظه های دلتنگی ام ...
من .....خاطره به خاطره .....مرور میکنم اوای درونم را ...
سکوت میکنم ...عاشقانه هایم را ...
سکوت میکنم نگاهم را ...
وتنها ورق های دفترم را با سکوت دلم ......نگاهم ....احساسم .....مینویسم.......
مانی
[IMG]
باران نوازشم کن .........
مرا بنگر که برای دیدارت کوچ کرده ام به دشت ها ........
مرا نوازش کن ........
من ارامم ......
مرا با بوسه هایت عاشقانه خواب کن......
من از جنس توام ......من ازجنس دلهای باران دیده ام ...
منم ........اواره ی همان دشتی که خواب دیده است مرا ....
منم ....اهنگ ترنم عشق...
زندگی من .....
نگاهم کن ...میخواهم خستگی هایت را در پیچک اغوشم از مهر بپوشانم ...
زندگی من ...
تو کالبد وجودم را محصور خود و محبت بی دریغ خود کرده ای .......
از نگاهم رازهای دلم را بخوان ...
وقتی نیستی ....مثل این است که من نیستم ...
وجودم به وجود تو وابستست ....
تکیه گاه من ...سینه های...
من !
سخاوتمندانه "تو" را به قلبم هدیه میدهم..
و سخت لرزانم از هدایه ای چنان با شکوه!!
ای بهانه ی زیبای زنده بودنم :
سطرهای جا مانده از از شور و احساس قلبم را به تو تقدیم میکنم ..
و برای تو مینویسم..
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست ..
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست…
برای...
شاهزاده ی من
این باران برای من وتوست که میبارد .........باران عاشقان .....باران دلدادگان ....
میبینی .....شاهد وصال دلهایمان ترنمی از احساس اب و دل مینوازد ......موسیقی از جنس دلهای عاشق ....
درهمه ی لحظه های زندگی ام....تو خواستنی ترین اتفاق زندگی ام هستی ...
ای عشق ......مرا به مانند وصال...
تازه فهمیدم :
عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد
از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش
نمی توانم خوب درش بیاورم
نمی توانم تحملش کنم
تازه فهمیدم
برای زنده ماندن لازم نیست
نگاهت ، نفست ، دلت
به کسی بند باشد
تازه فهمیدم
تقدیر بازی دست ها خالیست
تقدیر بازی اسم ها تنهاییست
تازه...
کجایی یار من ....
این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....
در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....
من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...
کجایی یار...
خنده هایت برای من عالمی دیگر است ......
عالمی که میدانم روزهایش را با تولد عشق اغاز میشود و شب هایش را با دلدادگی عاشقان به صبح میرساند .....
زیباست عشقت .......خندیدنت ......
من دیگر از خدای خود چه بخواهم ؟؟؟
همه ی زندگی من ..........خنده های توست ......
[IMG]
عشق من
دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...
چشمانت ....پاکی اسمان را ...
بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...
سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...
مرا ......
چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...
شاهزاده ی من ...
[IMG]
وصیت جالب و خواندنی یک جوان امروزی ایرانی !!
وصیت میکنم بعد مرگم….
از بوی گلاب بدم می آید، همون آب معدنی کفایت می کند، نگید این رانی هلو دوست داشت، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ، نوچ میشه خوب
آقایون فامیل، به خاطر من سه متر ریش نزارید
خانوم های فامیل، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد...