نتایح جستجو

اون دستماله که جدایی و دوری میاره..

ادکلون هم خوبه ها!!!! نه؟

امروز تو دانشگاه یه دختر و پسر طفل معصوم نشسته بودن تو کلاس داشتن آبمیوه و کیک میخوردن یهو این یارو نگهبان ساختمون که بچه ها بهش میگن حراستی اومد در کلاس حمله کرد و گفت پاشین برین تو حیاط......حالا مگه داشتن چی کار میکردن؟ تنها هم که نبودن...من و دو نفر دیگه هم بودیم تو اون کلاس... حالا وای به...

احتمالاً روحش احضار شده اینجا

ایشون اینجا عضو هستن..من خودم دیدم اسمشونو

حالا که فعلا امکاناتشو ندارن....برن خودشونو خفه کنن.... کی به حرف اینا گوش میده؟

مرکز جهان بیت آغاست... جواب دومی رو نمیدونم خداوکیلی

وای خدا جون.گفتی الان میاد آواتارمو کپی میکنه یه چیزی میگه.... حدیث هم نوشته تازه..

وقتی پای ادمین وسطه شما خودتو قاطی نکن..خطرناکه

خود من الان 6جا دارم کار میکنم..تازه مملکت با کمبود نیروی متخصص مواجهه...میخوان از چین وارد کنن.خدا خیرشون بده

وا؟؟ جای نوه تونه بابابزرگ..زشته..حاج خانم چی میگن؟

اوکی..میسی.. اه قیافه نحس اینم که این زیره

تازه بی تربیت یه بارم به من 3تا شماره داد گفت زنگ بزن فردا...به جون خودم..برین تو پیغامهای صفحه ام میبینین

بله منم همون صنعتی رو گفتم..خوب مثل اینکه یه پست بالا تو حراستی جایی بهش دادن تشریفشو برده...

خب هویتش شناسایی شد...

بهش میگم بابایی.. بعدشم بابایی چارلیز نه و شارلیز

شما بابل درس میخونی؟؟ کیو میگی؟؟ اون حلیمی که از اون..های روزگاره..(حلیمی استاد معارف و این چرت و پرتا تو بابله-یعنی زمان ما بود) بین بچه هایی که دورش جمع شده بودن گفت تو بیجا میکنی فکر کنی فلان روش برای زندگیت مناسبه..تو مگه میفهمی؟ باز استادهای شما خیلی مودب و نجیبن که چیز اونجوری نمیگن..این...

الان میاد اینجا بدوبیراه میکشه به جون ملت..

زبونتو گاز بگیر....:w00: جوگیر شدم فقط یه کم..:redface: