نتایح جستجو

عبوسی؟؟؟؟؟؟ب قیافت نمیادااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟حالا انگار من دیدمت.....ب هر حال هرکس ی چهره ی ب خصوصی داره.....من ک دخترم همه میگن چقد جدیه تازه بعضیا میگن جنتلمنی:biggrin:دست خودم نیس دیگه عادت کردم......... پس خوش تیپ تشریف دارید.............. یادش ب خیر ما تو کلاسمون ی پسر درس حسابی نداشتیم...

همتون باحالید................................... فقط من یکم ضد حالم.....:biggrin: ویدا جونم برو ب سلامت عزیزم..........

ای جان................پس تبریکاتی فراواناتی........:biggrin: ینی اخمویی؟؟؟؟؟؟؟؟وای جان من؟؟؟؟؟حالا وقت کردی بذار میخوام دق کنم:biggrin: شوخی میکنم......شما شکسته نفسی میکنید حتما:D

مگه تولدته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ای شیطون کوچولو داری بزرگ میشیااااااااااااااا......واسه خودت خانومی شدی.............عزیزم ی دنیا عشق و محبت و ارزوی قشنگ کادوی من ب توئه...............دوست دارم.....پیشاپیش هم تولدتو تبریک میگم عشقم:heart: خو حالا ک بحث شیرین تولده منم دی ماهم..........دی ماهیا دستا بالا:D...

خب مثه اینکه بعضی از دوستان قبول شدن.........مبارکا باشه...ایشالا همیشه خوش خبر باشید......:D سینا خان شما چیکار کردید؟؟؟؟؟اون لبخند ژوکوند اواتارتونو ک میبینم روحیم از این رو ب اون رو میشه:D

ویدا در مورد چی حرف میزنید؟؟؟؟؟؟؟؟:eek: اهان ببخشید سلامون علیکم و رحمت الله............خوبید؟؟؟؟؟؟؟ خب اومدم بگم ارشد دانشگاه ازاد اونم تکمیل ظرفیت قبول نشدم....................هی وای من:crying2: نمیدونم انا و بقیه بچه ها چی شدن؟؟؟؟؟ ایشالا ک اونا با خبرای خوب بیان....... واسه منم احساس تاسف...

تنها باشي روز تعطيل باشد غروب باشد باران هم ببارد احساس ميكني بلاتكليف ترين آدم دنيا هستي...!! ♥ܓ.✿ ♥ ܓ✿ ♥ ܓ✿

ک این طور.................موفق باشی گلم..........:D من دیگه برم........ خوشحال شدم دیدمت عزیزم.......تا بعد...بابای..... مواظب خودت باش:)

اره میدونم............منم استاد ترمو دوران کارشناسیمو خیلی دوست داشتم............البته یکم فراتر از دوست داشتن......فک کنم عاشقش بودم از بس جنتلمن و با شعور و قابل احترام بود.......خدا حفظش کنه واسه خونوادش..... سودا جون ینی ترموسنتیک میخونی الان؟؟؟؟؟؟کدوم شهری؟؟؟؟؟:)

بعضی از نگاه ها . . . می دانم ؛ بعضی از نگاه ها صدای قشنگی دارند . . . اما ، چقدر نشستی وُ چشم دوختی به راهی که رفته بود ! به راهی که رفته بود وُ نیامد . . . نیامد وُ نگاهت با دست خالی برگشت ! نگفتم دل نبند ؟! نگفتم تنها لذتی که نمی شود به دیگران بخشید تنهائیست ! نگفتم بنشین . . ...

خوبم فدات.............. سرعتم داغونه ینی موهای سرم از دست این نت سفید شدن ب قران....... تو خوبی؟؟؟؟؟؟چ خبر از دانشگاهت؟؟؟؟؟راضی هستی؟؟؟؟؟راستی چ گرایشی رفتی؟؟؟؟؟

سلام بچه ها....................خوبید؟؟؟؟؟؟؟ سودا جونم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟اوتار جدید مبارک ........................ اینو دوس دارم:redface: قبولیه ارشدتو هم با تاخیر تبریک میگم گلم ایشالا همیشه خوش خبر باشی...........

مهدی جون سلام.................اوووووووووووووووه یک هفته اس نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اایشالا ک هرجا هستی سالم باشی دوست خوبم...........

در اینجا ، زن که باشی پاداش کدامین سنگلاخ سنگین است این همه تاول که به پابوس پاهایت آمده اند ! وامانده ای . . . ، وین عجب نیست ؛ از این همه همیشگی ها که ندارند باورت ! میدانم ، و بهتر از من خدا میداند ؛ این ، پاداش جسارت زن بودن نیست ! در اینجا ، زن که باشی . . . مهریه ات آب هم که باشد ...

این روزهــــا خواسته ام فقط این است... دستــــم را زیر چانه ام بگذارم و به چشمانــــت زل بزنم... و تو با آن لبخند آســـمانی مرا نــــوازش کنی... و بگویــــی تا آخریــن قطره ی باران با هم هســــتیم... بار ها گـــــفتم... بار ها گفــــتی... دلــــت سادگـــی میکند... چه بهانــــه می گیرد...

بعضی از نگاه ها . . . می دانم ؛ بعضی از نگاه ها صدای قشنگی دارند . . . اما ، چقدر نشستی وُ چشم دوختی به راهی که رفته بود ! به راهی که رفته بود وُ نیامد . . . نیامد وُ نگاهت با دست خالی برگشت ! نگفتم دل نبند ؟! نگفتم تنها لذتی که نمی شود به دیگران بخشید تنهائیست ! نگفتم بنشین . . ...

موهایش را که ... دورِ صورتش می ریخت... تمام آفتابگردانها... زمان را گم می کردند ! در حوض نگاه که میکرد ... تمام ماهی ها... ماهگرفته می شدند ! من میماندم و ... آرزوی سقوط ... در اعماقِ آغوش یکطرفه اش موهایش را که دور صورتش میریخت... واژه به وجد می آمد... من به خیرگی میرفتم ... !!

فرانک جونم من خیلی کم میام بهت سر میزنم ناراحت نشو......با اکسپلورر نمیتونم بیام نمیدونم چرا؟؟؟؟وارد میشم خودش خود ب خود خارج میشه.... با فیرفاکس هم همش هنگ میکنه واسه ی صفحه کلی وقت میگیره تا وا شه نمیدونم چ خاکی تو سرم بریزم.....ب هرحال شما ب بزرگواری خودت ببخش تا ببینم چی میشه....اعصاب خودمم...

ای جانم.....................خوبی عشقم؟؟؟؟؟؟؟؟شیطون شدیاااااااااااا........ یادش ب خیر ی روز بچه ها رفتن سر کلاس زبان بعد یکیشون با ما ک خوابگاه بودیم هماهنگ کرد ک فلان ساعت بزنگید بهم......اونم کیفشو گذاشت اخر کلاس ک کسی شک نکنه...... حالا اهنگ زنگ خورش چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:ی اهنگ...

شیخ به پاره ای از مریدانش دستور داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز در بیابان معتکف بشدندی، مریدان شوریده حال شدندی و از شیخ پرسیدندی که یا شیخ، راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟ شیخ فرمود آری یک ساعت استفاده از اینترنت پر سرعت ایران!!! مریدان همی نعره ای کشیدندی و راه بیابان پیش...