نون و پنير رو هق هق سفره ي سرد عاشق
نون و پنير و فندوق رخت عزا تو صندوق
نون و بيات و حلوا سوخته حرير دريا
نون و پنير گردو قصه ي شهر جادو
نون و پنير و بادون يه قصه ي ناتموم
نون و پنير و سبزي تو بيش از اين مي ارزي
ابی - داریوش
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
ستار
هیچکی از رفتن من غصه نخورد
هیچکی با موندن من شاد نشد
وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت
بغض هیچ آدمی فریاد نشد
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
مهستی
خونه خالی خونه غمگین خونه سوت و کوره بی تو
رنگ خوشبختی عزیزم دیگه از من دوره بی تو
مه گرفته کوچه ها رو اما سایه ی تو پیداس
میشنوم صدای شب رو میگه اونکه رفته اینجاس
مرجان
وقتی صبح از خونه میری هوای زندگی از خونه میره
لحظه ها طولانی میشن چشمای ساعتها رو خواب میگیره
من میمونم و یه برزخ میون انتظار تلخ خونـه
تلخی این لحظها رو اگه ندونی عکست خوب میدونه
گیتی
توی این ثانیه های بی رمق لحظه های آبیتو حروم نکن
این روزا ابری و خاکستریه شبای آفتابیتو حروم کن
برای من که رفیق سفرم مرهم زخمای خستگی تویی
برای من که غریب جاده هام آخرین همدم خونگی تویی
نیما مسیحا
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد
رگ و ریشه هام سیاه شد تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم به غم زمونه خندید
هایده
یه کاری کردی به قلبم که بدونت حتی مردن
سخته حتی بی تو خوبم لذت از زندگی بردن
یه کاری کردی که از یاد نمی ری حتی یه لحظه
درد عشقت کرده پیرم اما باور کن می ارزه
رضا صادقی
یه رفیق بودی و صدتا دردسر بودی و اما از تو هیچوقت نبریدم تو رو از خودم میدیدم
پشت سر همه غریبه رو به روم دیدم فریبه اما فکر کردم کنارم شونه های یک رفیقه
داشتم اشتباه میکردم تو رفیق من نبودی من تا اخر با تو بودم تو از اولم نبودی
کیوان
طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته
شعر میگویم به یادت در قفس غمگین و خسته
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
امید
اسم تو داغی شرمه ، تو فضای سرد خورجین
خواستن تو یه ستاره ست پشت این ابرای سنگین
خورجینم اگه قدیمی ، اگه بی رنگه و پاره
برای تو اگه حتی ارزش بردن نداره
واسه من بود و نبوده ، هر چی که دارم همینه
خورجینی که قلب این عاشقترین مرد زمینه
ابی
اگر با غم ولي همسايه ي درد
اگر پاييزي ام از برگ تا برگ
اگر از درد تو خسته ترينم
اگر از کوچ تو خانه نشينم
اگر از تو به تن جامه دريدم
اگر از تو به خود سوزي رسيدم
هایده