نتایح جستجو

ღ しѺ√乇ღ گآهیــ اَز دوستــ ـدآشتَنــ هآیَمـ اِحسآسـ ِ پَروآز میکُنمـ … گآهیــ اَز دلتَنگیهآیمـ احسآس ِ مــُچالِگیـــ … گآهیــ اَز اِنسـآنــ بـودَنمـ اِحسـآس ِ خَستِگیــــ … ـهَر لَحظهـ احسآسیـــ … وَ حتیــ گآهیـــ پارادوکس ِ اینها با یکدیگر یِکـ لَحظـهـ خَندهـ یِکـ لَحظهـ اَشکـــ یِکــ لَحظِهـ...

تو ک عزیز دلی...................عشق منی:Dراس میگی عزیزم......کوتاهی از من بود..... مصطفی:razz:میبینم ک داری در نبود ما خودتو تو دل عشقم جا میکنی..........:mad:فقط تو سر میزنی ب فرانک هان؟؟؟؟؟؟فقط دستم بهت نرسه......کشته ای:D

عشق منی میدونی ک؟؟؟؟؟؟؟فدات عسلم........

اناااااااااااااااااااااااااااااا.خودتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ای جونممممممممممممممم:cry:داشتم میرفتم..........دانشگات مالی نیس؟؟؟؟؟؟؟؟ای وای چ بد.......عزیزم باید برم میام چیشت قشنگم.............بوس بابای.......شرمنده ب خدا......ی کاری دارم........

حالا بعد میام مفصل میحرفیم:biggrin:یکم کمتر میام باشگاه ولی حتما میام بهت سر میزنم عزیزممممممممممممممممممممم:gol:

اون ام چیه راستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ی قلب هم ک دورشه :eek:حالا من کلکم یا تو؟؟؟؟؟؟؟/:D

سرطان کبد داره اگه اشتباه نکنم........33 یا 34 سالشه یا همین دور و ورا.......میدونی سرطان کبد خیلی سخته......کلا بیماری های کبدی حساسن.........دیگه ایشون هم الان دارن چند وقته شیمی درمانی میکنن ولی دکترا امیدی ب بهبودی قطعی ندارن گویا........

ای جان دلم ک انقد مهربونی................من در مورد یاس چیزی نمیدونستم........ فدای مهربونیات عزیزم..............خیلی ماهی:redface:

عزیزم خیلی خیلی خوشحال شدم از اشنایی باهات...........فعلا باید برم........میبینمت ب زودی....... بوس بابای:gol:مواظب خودت باش.........

باران گل من باید برم.........دوباره میبینمت..........بوس بابای:gol:

کنار دريا ؛ عاشق باشي عاشق تر مي شوي ...و اگر ديوانه ديوانه تر ... اين خاصيت درياست ؛ به همه چيز.. وسعتي از جنون مي بخشد

اره کتابخونه خوبه.........رفتم........ولی حوصله ندارم همش حاضر شم و برم و بیام.........2 ماه دیگه ازمونه.......تصمیم جدی گرفتم دیگه تنبلی نکنم و بشینم بخونم............ مرسی از امیدواریت بارانم...... من میتونمممممممممممممممممممم;)

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟تاحالا بهش فکر نکرده بودم..........اگه بشه ک عالیه............مرسی عزیزم:redface:ایشون ی خانومی هستن از فامیلامون ک ی دختر زیبا کوچیک دارن........خودشون هم خیلی زیبا و دوست داشتنی ان.......ولی متاسفانه ب سرطان مبتلا شدن و تا الان هم بهبود پیدا نکردن.......

من تا حالا اسم بهنگار نشنیده بودم.........اسمتون زیباس:redface:

پـــــرواز را دوســــت دارم وقتـــــے از ارتفاعــــات لبانــــــت به عمــــق آغوشـــت سقـــوط ميکنــــم چـــه سقــــوط دلنشينــــے راستــــے ميدانستــــے پــــرواز را تـــو يـــادم دادے ؟؟!

نیم ساعت پیش، خدا را دیدم که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد، آواز که خواند تازه فهمیدم پدرم را با او اشتباهی گرفته ام.

گلم قصد ادامه تحصیل ک دارم والا.............ولی حالشو ندارم:biggrin:ینی انگیزه واسه درس خوندن ندارم..........الان هم دارم تلاش میکنم ی چیزایی بخونم.........تا ببینم خدا چی میخواد.......البته امسال حتما میرم فوق دولتی نشد ازاد........ واسم فرق نداره از تو خونه موندن روانی شدم.......ازدواج هم...

اکی...............:Dچ خبرا؟؟؟؟؟؟؟چیکارا میکنی شیطون بلا:)

مرسی عزیزم............منم فاطمه هستم:redface:

عاشق چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:من تو این فازا نیستم............البته دلم میخواد هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...........ولی تو کتم نمیره:D