نتایح جستجو

کیه که نفهمه ولی نزار درس حذف کردن زبر دندونت مزه کنه بد عادت میشی.....

مخلصم داداش نبینم درس حذف کنی.....!!

پس سنجابک کی لب باز میکند.......؟؟

کم کم باید گفت.....بوف همه چیز میداند سنجاب همیشه اماده به..... است!! تا حدی بود سبکتر شدم!!

روزگاریست سنجاب باید حرفای بوف کور را ترجمه کند!! دوستان تو کار حذف درسن!! بخشی از دردو دلها رو سنجاب شنید!

بوف با سنجابک مهربون هم کلام شد چون درکش میکند....... دستانی کوچک قلبی بزرگ...... سنجاب ............................................................................................................!!

بوفی که همه کس و همه چیز رو میفهمید ولی درکش نمیکردند.... بوف است دگر......

سنجابک رو زمین خوشبخت بود تمام دلخوشیش به فندق توی دستش بود ولی بوف هیچی نداشت حتی یه نگاه گرم......

بوف با خودش اندیشید که پاک بودن و ناب بودن خصلت ماه است برای همین پر زد طرف ماه....

بیچاره بوف کور پیمانش پر شد و رفت.... بوف فکر کرد سنجابک ساکن ماه بود برای همین پر زد.....

بوف یک لحظه فکر کرد که ماه بهش چشمک زد پر زد تا برسه به ماه..... گفتم که حواست بیشتر به اون فندقست تا به بوف....

بابا دار شدی تبریک میگم..... بوف کور پر زدو رفت تا به ماه برسه......

بوف کور صداش گرفته میترسه گوشهای سنجاب طاقت شنیدن نداشته باشه.... گرد زمان روی چشمای بوف کور نشسته بیچاره هیجا رو نمیتونه ببینه فقط صدا میشنوه

بوف کور فقط با خودش نجوا میکنه کسی صداش نمیشنوه..... سنجاب مهربون ما قلبش بزرگه.... ولی بوف کور چشاش دیگه سو نداره اون دور دورا رو ببینه ...

اخه اون سنجاب مهربون تمام حواسش به اون فندقیه که تو دستشه.....

بوف کور دیگه همه چیز دیده خوب و بد دنیا رو تجربه کرده دیگه چیزی براش تازگی نداره فقط یک سنجاب کوچیک بهش نگاه میکنه !!

با چشمانی خسته به اینده مینگرد....

ای بابا توهم (نمیدونم این اصطلاحات چه جوری میاد تو مخم)!!خدا همه رو شفا بده!! بوف کور روی درخت همچنان بیدار بود ...........

خوب حالم پرسیدی دیگه منم گفتم ماضی نقلی ام!!

قضیه دو طرفست دیگه....!! ماضی نقلی ام!!