نتایح جستجو

  1. afsaneh_k

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    در مقـامـی که کنی قصـد گنـاه گر کند کـودکـی از دور نگـاه شـــرم داری ز گنــــه درگـــذری پرده ی عصـمـت خـود رانـدری شـرم بادت که خــداوند جــهان که بود خـالق اسـرار و نـهان برتو باشد نظرش بی گه و گاه تو کنی در نظرش قصد گناه
  2. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    دور دستان را به همت یاد کردن همت است ور نه هر نخلی به پای خود ثمر می افکند
  3. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    دستم تهی و بار گناهم سنگین جز لطف و عنایت تو ستارم نیست
  4. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    سالها دفتر ما در گروی صهبا بود رونق میکده از درس و دعای ما بود
  5. afsaneh_k

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    دانی که را سزد صفت پاکی: آنکو وجود پاک نیالاید در تنگنای پست تن مسکین جان بلند خویش نفرساید دزدند خود پرستی و خودکامی با این دو فرقه راه نپیماید تا خلق ازو رسند به آسایش هرگز به عمر خویش نیاساید آنروز کسمانش برافرازد از توسن غرور به زیر آید تا دیگران گرسنه و مسکینند...
  6. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    تا که عشقت مطربی آغاز کرد گاه چنگم گاه تارم روز و شب
  7. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج به بیگانه و خویشان نشوم
  8. afsaneh_k

    رباعی و دو بیتی

    ای رفته به چوگان قضا هم چون گو چپ می خور و راست می رو و هیچ مگو کان کس که تو را فکنده اندر تک و پو او داند و او داند و او داند و او ..::حکیم عمر خیام::..
  9. afsaneh_k

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    جادوي سكوت... من سكوت خويش را گم كرده ام لاجرم در اين هياهو گم شدم من كه خود افسانه مي پرداختم عاقبت افسانه مردم شدم اي سكوت اي مادر فريادها ساز جانم از تو پر آوازه بود تا در آغوش تو راهي داشتم چون شراب كهنه شعرم تازه بود در پناهت برگ و بار من شكفت تو مرا بردي به شهر يادها من نديدم خوشتر از...
  10. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    دور دستان را به همت یاد کردن همت است ور نه هر نخلی به پای خود ثمر می افکند
  11. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
  12. afsaneh_k

    شعر نو

    پشت دریاها قايقي خواهم ساخت خواهم انداخت به اب دور خواهم شد از اين خاك غريب كه در آن هيچكسي نيست كه در بيشه عشق قهرمانان را بيدار كند قايق از تور تهي و دل از آرزوي مرواريد همچنان خواهم راند نه به آبي ها دل خواهم بست نه به ريا پرياني كه سر از آب بهدر مي آرند. و در ان تابش تنهايي...
  13. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک جامه ای در نیک نامی نیز می باید درید
  14. afsaneh_k

    رباعی و دو بیتی

    گفتم غم من ؟ گفت که افزون دارش گفتم چشمم؟ گفت که جیحون دارش گفتم ندهد عقل اگر این فتوا ؟ گفت نا محرم را ز خانه بیرون دارش
  15. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نا بستن از آن به که ببندی و نپایی
  16. afsaneh_k

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    شاد بودن هنر است شاد کردن هنری والاتر لیک هر گز نپسندیم به خویش که چو یک شکلک بی جان شب و روز بی خبر از همه خندان باشیم بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد شاد بودن هنر است گر به شادی تو دل های دگر گردد شاد
  17. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد که نهادست به هر مجلس وعظی دامی
  18. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
  19. afsaneh_k

    مشاعرۀ سنّتی

    مزن بی تامل به گفتار دم نکو گو اگر دیر گویی چه غم ؟
  20. afsaneh_k

    سلام خواهش می کنم.قابلی نداشت فقط حقیقت بود...

    سلام خواهش می کنم.قابلی نداشت فقط حقیقت بود...
بالا