روزی مردی عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند، تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد اما عقرب انگشت او را نیش زد. مرد باز هم سعی کرد عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب بار دیگر او را نیش زد. رهگذری او را دید و پرسید : چرا عقربی را که نیش می زند نجات میدهی؟ مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند...
گاهی با یک قطره ،لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام قلبی آسوده و ارام می گردد
گاهی با یک کلمه ،یك انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری دلی می شکند و....
مراقب بعضی یک ها باشیم که در عین ناچیزی، همه چیزند
گویند شیخی در حال موعظه با مریدان خوبش بود,ناکاه یکی از مریدان دست خود را بالا برده, شیخ فرمود:سوالی داشتی؟؟؟
.
.
.
.
... ...
مرید گفت:پـَـَـ نــه پـَـَــ , آی لاویو پی ام سی!
مریدان خنده ها بکردند و نعره ها بزدند!!
از خدا پرسیدم:خدایا چطورمی توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جوب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر!
با اعتمادزمان حال را بگذران وبدون ترس برای آینده آماده شو!
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز!
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن!
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور...