You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
-
نه بعضیاشون مسافرتن هنوز.
اونا هم مهم نیست.
کاری امری؟
من باید برم.
-
اومدم فقط بهت بگم اونی که صحبت کردیم شد جمعه ساعت 6 عصر دبیرستانمون.
بچه ها همه هماهنگن.
خوبه یا اگه مشکلی هست بگو تا تاریخو عوض کنم.
-
خو همن اول خودت میرفتی لینکش بعد می دادیش.
-
مگه مجبوری کپی پیست کنی؟:biggrin:
-
واقعا؟
چه سوتی زشتی.
حالا تبلیغ چی بود؟:D
-
-
سلام.چطوری؟
این چه زندگینامه ایه که داری؟
باید از اول تا آخرش دربست گرفت!!!!!:biggrin:
-
-
-
نخیرم.
همین که با من گشتی روت تاثیر گذاشتم وگرنه تو تغییر بکن نبودی که!
-
آره باز شد.
اون دفعه یاد دبیرستان کردم.:d
میگم چطور شد تو عاقل شدی؟:d
-
-
سلام.
خوب هستین؟
من محمد سعید،دوست سعیدم.
از آشناییتون خوشوقتم.:)
-
خودت حسودی.
مامی بزرگت پیجش بسته بود.
نشد سلام کنم.
-
-
-
این مامی بزرگت همش حرف دل منو میزنه.:biggrin:
-
از خداتم باشه در راه من کشته بشی.:razz:یه راست میری وسط بهشت.:d
-
2 شب باشه.
اگه ادعای شجاعت داری بیا.:d
-
من نه.:cry:
تو چی؟:d
اگه مردی بیا.:d