چشمانم را
بروی تمام انچه نمی خواهی
می بندم
با چشمان بسته تو را بهتر می بینم
بردن اسم زیبا
برای تو کم است
وتو
بی نهایت از من زیادتر
نمی دانم چه شد
دلم عاقل شد
یا
عقلم عاشق
ناخواسته بهانه ات
بر روی پلک های بسته ام نشت
و در خانه دلم به صدا در امد
اخ
که چه لحظه ایی
انگار ستاره ایی...