نتایح جستجو

ھـمـیـشـہ سـخـت تـریـن نـمـآیـش بـہ بـہـتـریـن بـآزیـگـر تـعـلـق دارد. شـآکـے سـخـتـے ھـآے دنـیـآ نـبـآش شـآیـد تـو بـہـتـریـن بـآزیـگـر خـدآیـے

ھـمـیـشـہ سـخـت تـریـن نـمـآیـش بـہ بـہـتـریـن بـآزیـگـر تـعـلـق دارد. شـآکـے سـخـتـے ھـآے دنـیـآ نـبـآش شـآیـد تـو بـہـتـریـن بـآزیـگـر خـدآیـے

ھـمـیـشـہ سـخـت تـریـن نـمـآیـش بـہ بـہـتـریـن بـآزیـگـر تـعـلـق دارد. شـآکـے سـخـتـے ھـآے دنـیـآ نـبـآش شـآیـد تـو بـہـتـریـن بـآزیـگـر خـدآیـے

تو سوپر مارکت کار میکنم .شیر کیلویی هم میفروشیم حالا دختره اومد تو مغازه گفت اقا شیر دارین منم گفتم تو یخچال هست بردار(شیر پاکتی منظورم بود) گفت نه شیر خودتونو میخوام من !!! بهش گفتم الان که شیرم خشکه . تا فارغ نشم که شیرمم نمیاد بدم خدمتتون .بعد زایمانم خبرتون میکنم. بنده خدا جوری از مغازه...

تو سوپر مارکت کار میکنم .شیر کیلویی هم میفروشیم حالا دختره اومد تو مغازه گفت اقا شیر دارین منم گفتم تو یخچال هست بردار(شیر پاکتی منظورم بود) گفت نه شیر خودتونو میخوام من !!! بهش گفتم الان که شیرم خشکه . تا فارغ نشم که شیرمم نمیاد بدم خدمتتون .بعد زایمانم خبرتون میکنم. بنده خدا جوری از مغازه...

چند وقت پیش میخواستم خط موی پشت گردنم رو درست کنم ، در ضمن حسش نبود برم آرایشگاه ! بابام کلاس گذاشت که زمون جنگ اون یه مدت آرایشگر ارتش بوده و راضیم کرد پشت سرم رو درست کنه ! خدا نصیب کافر نکنه ، نشست ماشین و تیغ گرفت دستش ؛ اول کار که پس کله ام رو زخم کرد بعدشم هی میگفت کج شد بزار درستش کنم …...

چند وقت پیش میخواستم خط موی پشت گردنم رو درست کنم ، در ضمن حسش نبود برم آرایشگاه ! بابام کلاس گذاشت که زمون جنگ اون یه مدت آرایشگر ارتش بوده و راضیم کرد پشت سرم رو درست کنه ! خدا نصیب کافر نکنه ، نشست ماشین و تیغ گرفت دستش ؛ اول کار که پس کله ام رو زخم کرد بعدشم هی میگفت کج شد بزار درستش کنم …...

اگه ناراحت نمیشین مطلب های که توی پروف ابجی مهنا میزاشتم... برای شما بزارم...

چند وقت پیش میخواستم خط موی پشت گردنم رو درست کنم ، در ضمن حسش نبود برم آرایشگاه ! بابام کلاس گذاشت که زمون جنگ اون یه مدت آرایشگر ارتش بوده و راضیم کرد پشت سرم رو درست کنه ! خدا نصیب کافر نکنه ، نشست ماشین و تیغ گرفت دستش ؛ اول کار که پس کله ام رو زخم کرد بعدشم هی میگفت کج شد بزار درستش کنم …...

خواهش میکنم... اخه پروفم بستم... خداییش یهو دلم برای ابجی مهنا تنگ شد... گفتم اینو رو براش شما ارسال کنم که دوست صمیمیش بودین...

اعتراف میکنم ترم جدید شروع شده بود جلو کلاس وایساده بودیم پسره اومد گفت بریم داخل؟ بهش گفتم ولششش کن اگر زود بریم تو کلاس استاد پر رو میشه! بعدش نگاه کردم دیدم داره تو کلاس درس میده! من دیگه هیچ افقی نداشتم که توش محو بشم!!!!!!! ببینید تا آخر ترم چی کشیدم!!!

اعتراف میکنم ترم جدید شروع شده بود جلو کلاس وایساده بودیم پسره اومد گفت بریم داخل؟ بهش گفتم ولششش کن اگر زود بریم تو کلاس استاد پر رو میشه! بعدش نگاه کردم دیدم داره تو کلاس درس میده! من دیگه هیچ افقی نداشتم که توش محو بشم!!!!!!! ببینید تا آخر ترم چی کشیدم!!!

اعتراف میکنم ترم جدید شروع شده بود جلو کلاس وایساده بودیم پسره اومد گفت بریم داخل؟ بهش گفتم ولششش کن اگر زود بریم تو کلاس استاد پر رو میشه! بعدش نگاه کردم دیدم داره تو کلاس درس میده! من دیگه هیچ افقی نداشتم که توش محو بشم!!!!!!! ببینید تا آخر ترم چی کشیدم!!!

اعتراف میکنم ترم جدید شروع شده بود جلو کلاس وایساده بودیم پسره اومد گفت بریم داخل؟ بهش گفتم ولششش کن اگر زود بریم تو کلاس استاد پر رو میشه! بعدش نگاه کردم دیدم داره تو کلاس درس میده! من دیگه هیچ افقی نداشتم که توش محو بشم!!!!!!! ببینید تا آخر ترم چی کشیدم!!!

اعتراف میکنم ترم جدید شروع شده بود جلو کلاس وایساده بودیم پسره اومد گفت بریم داخل؟ بهش گفتم ولششش کن اگر زود بریم تو کلاس استاد پر رو میشه! بعدش نگاه کردم دیدم داره تو کلاس درس میده! من دیگه هیچ افقی نداشتم که توش محو بشم!!!!!!! ببینید تا آخر ترم چی کشیدم!!!

اعتراف میکنم ترم جدید شروع شده بود جلو کلاس وایساده بودیم پسره اومد گفت بریم داخل؟ بهش گفتم ولششش کن اگر زود بریم تو کلاس استاد پر رو میشه! بعدش نگاه کردم دیدم داره تو کلاس درس میده! من دیگه هیچ افقی نداشتم که توش محو بشم!!!!!!! ببینید تا آخر ترم چی کشیدم!!!

پســرداییــم میگــه : به دختـــر ٍ گفتـــم مــن یه دروغ خیــلی بزرگ بـت گفتـــم ! دختـــر ٍ هـم شبیــه آیکــون ٍ جغــد شـده گفــته : چی ؟ :( پسـرداییــم : قول میــدی ناراحت نشــی ؟؟ دختـــر ٍ : بگــــــــو :( پســرداییم : مــن عــاشق ٍ یکــی دیگــم :( بخـدا دلم نیــومد با احسـاساتت بازی کنــم...

مورد داشتیم دختره تو بازی GTA ماشین زیر پاش خاموش شده!!!!!!

پســرداییــم میگــه : به دختـــر ٍ گفتـــم مــن یه دروغ خیــلی بزرگ بـت گفتـــم ! دختـــر ٍ هـم شبیــه آیکــون ٍ جغــد شـده گفــته : چی ؟ :( پسـرداییــم : قول میــدی ناراحت نشــی ؟؟ دختـــر ٍ : بگــــــــو :( پســرداییم : مــن عــاشق ٍ یکــی دیگــم :( بخـدا دلم نیــومد با احسـاساتت بازی کنــم...

دختر داییم همین الان اس ام اس داده : میخوام مودم بخرم ، بگو ببینم وای فای بگیرم یا وایرلس؟ کی میاد بریم دبه اسید رو لیس بزنیم تا منقرض شیم؟ :| اصن یه وضی