-1-که از درس هندسه 1 ترم 2 دانشگاه بود که تو کارنامه پایان ترمم هست استادم یه مرده بود که اصلا بامن خوب نبود وبه نوعی میخواست مشروط بشم ولی خداروشکرنشدم
نه نمی شود رفت وگذشت ندید
هنوز چشمی پشت پنجره منتظراست
ونگاهش به آن طرف سوسو می کند
وصدای تپ تپ قلبی را می شنود
که بی تابی می کند برای سیر دیدنش
وبه او می گوید:
تو شمع باش ومن پروانه ات خواهم بود
تورا چون نقش دریا دوست دارم
چوعطر یاس گل ها دوست دارم
منم چون ماهی افتاده در خاک
تورا مانند دریا دوست دارم
بخند ای غنچه های گلزار هستی
که من خندیدنت را دوست دارم