نتایح جستجو

  1. Sparrow

    هو، چرا دعوتت کردم نیومدی؟ [IMG] حالا اگه دیشب اومده بودی زیر کرسی دیگه الان نمی خواست بری تو...

    هو، چرا دعوتت کردم نیومدی؟ [IMG] حالا اگه دیشب اومده بودی زیر کرسی دیگه الان نمی خواست بری تو تاپیک اگه تنهایی ...! [IMG]
  2. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    بچه ها، من هم برم. امشب نمی دونم چرا اینترنت با من سر جنگ گذاشته بود؟ همگی لطف کردید که اومدید،:gol::gol: عید همگی مبارک، :gol::gol: شب همگی تون خوش! یا علی
  3. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    کچل، یه باره کتاب داستان میذاشتی دیگه!
  4. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    یه شب خانم خونه به خونه بر نميگرده و تا صبح پيداش نميشه! صبح بر ميگرده خونه و به شوهرش ميگه كه ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مؤنث) بمونه.. شوهرش گوشي تلفن رابر ميداره به۲۰تا از صميمي ترين دوستهاي زنش زنگ ميزنه ولي هيچكدومشون حرف خانم خونه رو تاييد نميكنن! يه شب آقاي خونه تا صبح...
  5. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    زنها کلا به 5 گروه اصلی تقسیم می شوند: گروه اول: زنها یی که مردها رو بدبخت می کنن. گروه دوم: زنهای هستند که اشک مردها رو در میارن. گروه سوم: زنهایی که جون مردها رو به لبشون می رسونن. گروه چهارم: زنهایی که کاری میکنن مردها روزی هزار بارآرزوی مرگ کنن. گروه پنجم: زنهایی هستند که به اشتباه فکر...
  6. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دارم بندگان بی گناه خدا رو از چنگال تو می کشم بیرون! :biggrin: ووووو، چی گفتم!
  7. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    کاکام، با طناب این رها نرو تو چاه! حالا از من گفتن، وقتی گذاشتت ته چاه و طناب رو کشید بالا بهت می گم.
  8. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    ای بابا، این رها رو این ریختی نبینید! برید از بچه های تالار معماری بپرسید، بهش میگن رهی خط خطی! همه رو تاراج کرده اونجا، زخم نخورده ش رو نداریم تو تالار معماری! :biggrin:
  9. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    پدر داشت روزنامه مي خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پيش پدرش رفت و گفت : پدر بيا بازي کنيم . پدر که بي حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنيا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتي عکس را به پدرش داد . پدر ديد پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع...
  10. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    نه، جا نداریم. قربون دستت، داری میری، دست کچل رو بگیر و ببر.
  11. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    یك پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی باخودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دخترکوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و...
  12. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    مادرم يك چشم نداشت. در كودكي براثر حادثه يك چشمش را ازدست داده بود. من كلاس سوم دبستان بودم و برادرم كلاس اول. براي من آنقدر قيافه مامان عادي شده بود كه در نقاشي‌هايم هم متوجه نقص عضو او نمي‌شدم و هميشه او را با دو چشم نقاشي مي‌كردم. فقط در اتوبوس يا خيابان وقتي بچه‌ها و مادر و پدرشان با...
  13. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    وقتي سارا دخترک هشت ساله اي بود، شنيد که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت مي کنند. فهميد برادرش سخت بيمار است و آنها پولي براي مداواي او ندارند. پدر به تازگي کارش را از دست داده بود و نمي توانست هزينه جراحي پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنيد که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه مي تواند...
  14. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    یه سید داریم ولی نیومده، به جای اینکه عیدی بده، عیدی می خواد. دیگه وای به حال اینکه کیک رو بدیم ببره! همه گشنه باید سرمون رو بذاریم زمین. :D
  15. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام محمد حسین، خوبی؟ نمی دونم چرا هر وقت پست هات رو می بینم، یاد امتحان دینامیک میفتم! چایی چیه؟ این دو تا جا دیگه نذاشتن برای چایی! آلوچه و آلبالو خشک و...، آدم فکر می کنه اومده فرحزاد تا زیر کرسی!
  16. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    نترکید شما دو تا یه وقت!
  17. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    نه، جا نیست. برو بیرون.
  18. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام، تو هنوز در آرزوی پروازی؟ میگم، این هم خیلی با حاله ها: محل سکونت: earth :biggrin: ما طرفای مریخ می شینیم. اینجاها کاری نداری؟
  19. Sparrow

    نیگا کچل، من دعوتت کردم ها، تقصیر خودته که زودی جیم شدی رفتی مسافرت! [IMG] [IMG]

    نیگا کچل، من دعوتت کردم ها، تقصیر خودته که زودی جیم شدی رفتی مسافرت! [IMG] [IMG]
  20. Sparrow

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خوب اگه بیارم بقیه میل کنن که تموم میشه! خودم چی اونوقت؟ من کامپیوترم داغ کرده، باید خاموشش کنم. برمی گردم.
بالا