الهي تو شفا ساز
الهي اين سوز ما امروز درد آميز است
نه طاقت به سر بردن نه جاي گريز است
اين چه تيغ است که چنين تيز است
الهي درد ميدانم و دارو نميدانم
الهي تو شفا ساز که از معلولان شفايي نايد
تو گشايشي ده که از اين بنديان کاري نگشايد
به سامان آر که سخت بي سامانيم
جم دار که بس پريشانيم
دانايي ده...