اول سلام کنی یا اخر
یا اصلا سلام نکنی افاق خاصی نمیفته
تا همین چند دقیقه پیش همینجا بود!
یک ربع مانده به انتظار
یک چشم خالی
دو دست ملتمس
ثانیه های بزرگ
جای خالی
قاب عکس تو
آنقدر گریه کرد
که ثانیه هایش
اشک شد
تو که
نیامدی
افشین رفت!
همیشه در گرگم به هوا
از گرگ شدن فرار می کردیم
و اکنون
نا خواسته در تمامی بازی ها
گرگیم
بی آنکه از خودمان بترسیم
من از هفت سنگ می ترسم
می ترسم آنقدر...سنگ روی سنگ بچینیم
که دیواری ما را از هم بگیرد
بیا لی لی بازی کنیم
که در هر رفتنی
دوباره برگردیم...