اره مهریمو از تو بگیرم
وحید گفت از شوهرت چه خبر گفتم گذاشته رفته اونم گفت مهریتو میگیریم
گفتم مهریم یه دستو یه پاشه قراره یه روز اره بیاره مهریمو بگیرم ازت
دیوانگی زین بیشتر؟ زین بیشتر ، دیوانه جان
با ما ، سر دیوانگی داری اگر ، دیوانه جان
در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تو
وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان
چون می نشستی پیش من گفتم که اینک خویش من
ای آشنا در چشم من با یک نظر دیوانه جان
گفتیم تا پایان بریم این عشق را با یک سفر
عشقی که هم...