نتایح جستجو

خب امیدوارم اینطوری نشه. عوضش من دارم سختی میکشم و تحمل میکنم. تازه چرا باید بچه ها گله کنن که یه مغز متفکر و یه ادم خیلی عجیب و شگفت اور پدرشونه. خب هر سکه ای دوتا رو داره یه روی این ادم سردی و غرور و بی مهری اونه و روی دیگه هم فهم و کمالاتشه. اما بازم میگم حرف شما جای خیلی تامل داره شایدم شما...

باور کنین سرکار نذاشتم و هرچی گفتم واقعیت بود. من فک نکنم تو اینده در قبال بچه هام مسوول باشم چون میخوام یه ادم فوق العاده رو پدرشون کنم اما در مقابل خودم مسوولم میدونم چون دارم ذره ذره داغون میشم. بهرحال ازتون خیلی ممنونم.میدونم درگیر احساس شدم و البته قبلا هم تجربه دوستی رو داشتم اما اونجورها...

اتفاقا همین بوده و کسی بود که منو دوست داشت و از اهالی محل بود و ادم بدی هم نبود خیلی هم علاقه اش زیاد بود ولی من به خاطر اینکه این اقا رو توی خونه دوستم دیده بودم و مهرش به دلم افتاده بود اون بیچاره رو ردش کردم. البته با ادب و احترام و نه بی احترامی. میدونم این اقا منو دوست نداره و منم مث شما...

بله دلم هم میسوزه براش درحالیکه دوستش هم دارم خیلی زیاد. من هنوز پیش مشاور نرفتم اما حتما خواهم رفت.الانم نمیدونم چیکار باید بکنم. گیج گیجم و موندم سر دوراهی که چیکار کنم و چیکار نکنم. این اقا خیلی خصوصیت های خوبی داره که جدی جدی باعث تحسین همه است و این اخلاق عجیب غریب رو هم داره که هیچ توجیهی...

ممنونم اقا وحید این بیخیال شدن روش خوبیه به شرطی که طاقتشو داشتم مثلا یه هفته یا بیشتر. من طاقت نداشتم امتحانش کردم و نتیجه خوبی نگرفتم. از اینکه شوهر گیر نیارم زیاد نمیترسم چون توی خانواده و دوستام موقیعت خوبی دارم یعنی دوست(دختر) زیاد دارم و توی خانواده هم شکر خدا مورد محبت هستم. من وصال این...

ازت ممنونم دوستم. نمیگم حرف شما غلطه اما خب منم الان گیر کردم و نمیدونم چیکار کنم. مگر همون خدا بدادم برسه چون افتادم توی جاده ای که عاقبتش معلوم نیس به کجا میرسه و همه دوستای این انجمن هم نظرشون منفی بوده راجع به این رابطه.

توی هفته اینده میخوام برم پیش مشاور. ادرسشو از یکی از دوستام گرفتم و گفته خوبه. زندگی کردن با ایشون ممکنه به نظر شما و خیلی از دوستای خودم مث زندگی با یه تیکه سنگ باشه اما من این یه تیکه سنگ رو خیلی خیلی دوست دارم و توی قلب من جا داره. گفتین اگه قاتل زنجیره ای بود بازم شک داشتین توی نفرت ازش؟ خب...

بله الان سنجیدن جوانب به دردم نمی خوره اما شناخت بیشتر و اگاهی پیدا کردن از شخصیت طرف مقابل بدردم میخوره. اگه اون خودش منو بذاره کنار خیلی ضربه میخورم ولی اگه من بخوام اونو کنار بذارمش شاید یه کم راحتتر باشه چون حداقلش خودم تصمیم گرفتم و تحمل درد تنهایی حاصل انتخاب خودم بوده نه ایشون. ایشون...

جوانب رو سنجیدم اما خیلی مردد هستم و با حرفایی که از دوستان شنیده ام یه مقدار ترس و وحشتم زیاد شده که نکنه این مسیری که دارم میرم مسیر خوشبختی نباشه. مشکل این جایی هستش که من فکر نکنم بیماری خودشیفتگی علاج و درمانی داشته باشه. چون شنیدم از اون بیماری هاییه که توی علم روانپزشکی براشون راه درمانی...

اتفاقا مسایلی که شما میگین توی نظر خودم منم هست و برا همینم دارم مشاوره میگیرم. شما شرایط منو نگاه کنین که از یه طرف اونقدر به ایشون علاقه دارم و از طرف دیگه میدونم ایشون فقط خودشو دوست داره. میدونم که اگه من بتونم با ایشون ازدواج کنم اون ادمی نیست که بشه بهش گفت با خانواده من رفت و امد کن یا نه...

باشه حتما اقا وحید حتما سعیمو میکنم. ولی قبلا یه بار اینکار رو کردم و سه روز خیلی به سختی و با بدبختی طاقت اوردم و بهش زنگ نزدم. بعدش یهو اینقدر بهم فشار اومد و حالم بد شد که بهش اسمس دادم و جواب نداد و بعدش چهل پنجاه دفعه زنگ زدم و بازم محل نذاشت. اخرش از همون دوستم که همسایه شونه سراغشو گرفتم...

ممنونم اقا وحید. بله همین هست که میگین. راستی میشه بپرسم چی شد عاقبت اون دوستتون که شمالی بود؟ منظورم اینه که تونستین توی رفتارش تغییری ایجاد کنین یا اینکه خودش یه کم عوض شد یا همونطور موند؟ بله خب درسته ایشون منو دوست نداره و این قضیه متاسفانه مشخصه و از اون ادم هاست که اگه کسی بهش زنگ نزنه...

حرفاتون همه درسته. من مطمئن هستم که ایشون از من خوشش نمیاد و بهم هیچ علاقه ای نداره اما متاسفانه اینو هم میدونم که به هیچکس دیگه هم توی این دنیا علاقه ای نداره. میگم متاسفانه از این نظر که به نفع این اقا بود اگه حداقلش یک نفر رو توی این دنیا دوست داشت. اون 32 سال داره و تا الان با هیچ دختری...

مگه حرف من چه ایرادی داشت؟ فقط شرح مطلب رو خدمت اقا وحید توضیح دادم.

شما خیلی لطف دارین اما ایشون متاسفانه نسبت به هر نوع سوالی واکنش منفی نشون میدن و اصلا دوست ندارن هیچ مطلبی رو و یا هیچ احساسی رو که درون ایشون وجود داره واسه کسی توضیح بدن. من هیچ چراغ سبزی از طرفش ندیدم و همیشه درحال ناز کردن هستش برای من. حتی وقتی هم من حرفی نمیزنم و سوالی نمیپرسم اگه دلش...

راهکارهاتون کاملا درستن اقا وحید. مشکل اینجاست که این اقا ذاتا کسی رو دوست ندارن. من متاسفانه از روز اولش تا امروز که هشت ماه و خرده ای از شروع رابطه مون میگذره اینو میدونستم که ایشون به من و به هیچکس دیگه ای هیچ علاقه ای ندارن. ایشون فقط منافع خودشو دوست داره شغلشو کارشو احیانا پیشرفتشو منافع...

من توی این لحظه میگم حاضرم سخت ترین چیزها رو تحمل کنم اما کنارش باشم. اما از اینده جدی بیخبرم. نمیدونم تا کی میتونم این مدل رفتارها رو تحمل کنم. امروز با خودم گفتم هرگز دیگه برای ایشون دل نمیسوزونم. اما باور کنین همین فردا اگه بنا باشه همین رفتار امروز رو میکنم و دوباره با همون برخورد زننده...

ممنونم اقا وحید. خیلی متاسف شدم برای دوستتون و خدا رو شکر که حالش خوب شد. بله منم گاهی به همین حرفی که الان زدین فکر می کنم و اینکه بالاترین نعمت سلامتیه و باید قدردان خدا باشیم. می دونم که عشق لزوما یه حس واقعی نیست. اما با احساسی که الان به اون اقا دارم نمیدونم چیکار کنم. ایشون شب و روز منو...

ممنون ازتون. در مورد شرایط بد فکر کنم بدترین ها یا حداقلش نزدیک به بدترین شرایط رو هم تجربه کرده باشم. ایشون خوب بلده چه جوری شخصیت و احساس طرف مقابل خودشو له کنه و نابود کنه. تجربه های تلخ زیاد داشتم. اما متاسفانه هیچوقت حس نفرت نسبت به ایشون بهم دست نداد و درحالیکه اون داشت منو تحقیر یا شماتت...

ممنونم مرسی تشکر دوست عزیز شما خیلی لطف دارین و خیلی هم خوب راهنمایی کردین. بزرگترین مشکلی که میتونه تو دنیا باشه مشکل حالای منه. یعنی کسی رو دوست دارم که وقتی باهاش هستم منو رنج میده و وقتی ازش جدا بشم دوری اون منو دیوونه میکنه.