نتایح جستجو

آدم ها لالت می کنند... بعد هی می پرسند: چرا حرف نمی زنی؟!... و این خنده دار ترین نمایشنامه ی دنیاست..! [IMG]

هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم خود خودت را یادت را اسمت را اما… فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه…

بیا برای یکبار هم که شده... دست به خلاف بزنیم...! من اندوه تو را می دزدم...! تو تنهایی مرا...!!

دلتنگـــــــــ♥ــــ♥ــــ ــــــی تاوان لحظه های دل بستن است..

سرفه هایم صدای خرده شیشه میدهد به گمانم دلم شکسته است...

می گویند شکستنی رفع بلاست اما باور ندارد دلم...

به امیـد چتـر فـردایت ، خیــس بـارانم . . .

بزرگ ڪہ مے شوے ، غصـہ هایت زوבتر از خودבت قـב مے کشنـב ؛ בرב هایت نیز ! غاقل از آنڪہ لبخنــــבهایت را בر آلبوґڪوבڪے ات جا گذاشتے ...

وقتى که هستى ورود هر غریبه اى به این سراى پر از تو ممنوع میشود … و این براى بیتابى من تاب است

همه ساعت ها را عقب بکش ... جز ساعت دلت را ! می خواهم هر روز یک ساعت بیشتر مرا دوست بدارد !

دلتنگم برای روزهایی که نمی شناختمت!

چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید : مـــواظـــب خـــودت بـــاش !!! اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید : خـــودم هــمــیــشـــه مـــواظـبــتــم !!!

انتظار سخت است ... فراموش کردن هم سخت است اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است ...

خدای من! چقدر دوست دارم که وقت مناجات خدای من بخوانمت، الهی … ربی … این حس مالکیت، این که تو خدای من هستی … انگار همه ی حفره ها و جاهای خالی را پر می کند

در دیـــاری کــه تـــــو آنجـــــــا بــاشــی بــــــودن آنجـــا کـافیست ! آرزوهــــــــــای دگــــر، اوج بـــــی انصـــافیست .

اینجا بدون تو یعنی هم زیستی با یک بغض عمیق و دست هایی که دوست دارد روی دیوار و میز بکوبد درد دارد درد...

وقتی که میگی : دیگه برای همیشه فراموشش کردی و هیچ احتیاجی بهش نداری و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنی.... دقیقا همون زمانیه که: بیشتر از همیشه دلت برایش تنگ شده...

تابستان! حالا که داری تمام میشوی بگذار بگویم... که شبهای گرمت، سرد گذشت...

ممنون معصومه عزیز خواهر گلم دیدم امروز ناراحتی چیزی نگفتم ولی هرچی هست توکلت به خدا باشه حتما حکمتی هست

از یه جایی هم هست .. بعدکلی دویدن یهومی ایستی.. سرت ومیندازی پایین و آروم میگی .. بیخیال... دیگه زورم نمیرسه... [IMG]