نتایح جستجو

  1. zahra mohsenian

    اگه الان يه شيشه بخار گرفته جلو روي شما باشه دوست داريد روش چي بنويسيد؟

    من همیشه مینویسم خدا یا الله:smile::love:یه قلبم دورش میکشم...اگه رو آینه بود به چشام تو خطوطش نگاه میکنم
  2. zahra mohsenian

    بزرگترین خلافای زندگیت تا الآن چی بوده؟؟؟

    من خودم بچه هارو هم زیادی اذیت میکردم یا میزذم:(گریه که میکردن فرار میکردم:smile:دیگه داشتم مثل داعش میشدم سرمو زدم به سنگ درست شدم:razz:
  3. zahra mohsenian

    بزرگترین خلافای زندگیت تا الآن چی بوده؟؟؟

    عجیب ذهنم درگیر خلاف 19933شده که نمیتونه بگه:razz::eek:
  4. zahra mohsenian

    اگه نفر قبلی یه پس گردنی محکم بزنه پس کلت چی کارش می کنی؟

    اول میخندم:smile:که فک کنه کاریش ندارم:razz:بعد محکم میکوبم تو سرش:D
  5. zahra mohsenian

    بزرگترین خلافای زندگیت تا الآن چی بوده؟؟؟

    خودم تو دوران ابتدایی دختر خاله و پسرخالم رو تحریک کردم سیگار کشیدیم:w18::razz: اسپری میزدم رو کبریت آتیش زده:weirdsmiley:پتوم آتیش گرفت به عنوان تنبیه بعد ده سال هنوز دارم از همون پتو استفاده میکنم:razz: ادامه داره:D
  6. zahra mohsenian

    بزرگترین خلافای زندگیت تا الآن چی بوده؟؟؟

    بزرگترین خلافای زندگیت تا الآن چی بوده؟؟
  7. zahra mohsenian

    جملات پشت ماشینی

    پشت یه نیسان نوشته بود: فقیری عشقم رو برد به غریبی:crying::crying: یکی از غمگین ترین جملات برام بود............
  8. zahra mohsenian

    جملات پشت ماشینی

    اگه یه رووووزی ماشین خریدم:confused:یا چیزی نمینویسم یا یه گوشه میزنم370:razz:
  9. zahra mohsenian

    خاطره روز اول دانشگاه

    دمتون گرررم روحم شادتر شد!!!:biggrin:;)
  10. zahra mohsenian

    :::مکالمه ی علمی.....از من از تو:::

    یاسوج:smile:
  11. zahra mohsenian

    سربازی خر است!

    یه روزی بزرگترین آرزوم این بود که برم سربازی:Dتحمل همه چیشو دارم به جز گشنگی:cry:
  12. zahra mohsenian

    بچه های یاسوج

    سلام:biggrin:ماشالا چقد یاسوجی:eek:ی کم فعالیت کنید:w32:
  13. zahra mohsenian

    خاطره روز اول دانشگاه

    :w15::w15::w15:
  14. zahra mohsenian

    خاطره روز اول دانشگاه

    یه شب تو خوابگاه همه خواب بودن منم اون شب هم اتاقیام نبودن رفتم تو سایت همینطور الکی تو اینترنت سرچ میکردم یدفه انگار مرض داشتم زدم عذاب شب اول قبر!!:sweatdrop:خلاصه بعد کلی گرخیدن ساعت 2 رفتم بخوابم در اتاقو که باز کردم دیدم یه چیزی پرید یعنی سکته کردما دیدم یه ملخه به چه بزرگی هیچی دیگه تا صبح...
  15. zahra mohsenian

    :::مکالمه ی علمی.....از من از تو:::

    نانوکامپوزیت:confused:
  16. zahra mohsenian

    خاطره روز اول دانشگاه

    تو خوابگاهی که من بودم دانشجوی مهندسی نبود به منم چیزی درباره یونی نگفتن روز اول ساعت 7:30بیدار شدم حدود یه ربع به هشت خودمو رسوندم دانشگا مرکزی به نگهبانه گفتم ببخشید کلاسای پلیمرای جدید!!!!کجاس؟؟؟:w15:مرده گفت:چییییییی؟؟خانم سرویس دانشکده فنی بیس دقیقه پیش رفت اومد برام آژانس گرفت گفت...
  17. zahra mohsenian

    هر کی سوتی داده تعریف کنه!

    یه بارم خودم یه پیام تقریبا فحش دار:(میخواستم برا دوستم بفرستم اشتباهی رفت برا دبیر شیمیم:w05:علاوه بر تهدید از طرف ایشون دبیر فیزیکم تهدیدم کرد:evil::w00:
  18. zahra mohsenian

    هر کی سوتی داده تعریف کنه!

    یکی از دوستای لاف زنم!!!داشت پز فامیلشونو میداد:biggrin:بحث رو برد رو دخترای فامیل یدفه گفت زهرا توکه نمیدونی یه موهای خرمالویی و فری دارن..من:eek::confused:خرمایی منظورش بود!!!مرامی خودمو نگه داشتم سکته نکنم:w15:رنگ خرمالو:whistle:
بالا