نتایح جستجو

  1. ceaselife

    خسته ام...

    دلم از خیلی روزا با کسی نیست تو دلم فریاد و فریادرسی نیست شدم اون هرزه گیاهی که گلاش پرپر دستای خار و خسی نیست دیگه دل با کسی نیست دیگه فریادرسی نیست آسمون ابری شده دیگه خار و خسی نیست بارون از ابرا سبک تر می پره هر کسی سر به سوی خودش داره مثل لاک پشت تو خودم قایم شدم دیگه هیچ کس دلمو نمی بره...
  2. ceaselife

    خسته ام...

    عصر ما عصر فریب عصر اسمای غریبه عصر پژمردن گلدون چترای سیاه تو بارون شهر ما سرش شلوغه وعده هاش همه دروغه آسموناش پر دوده قلب عاشقاش کبوده کاش تو قحطی شقایق بشینیم تو یه قایق بزنیم دل و به دریا من و تو تنهای تنها خونه هامون پر نرده پشت هر پنجره پرده قفسا پر پرنده لبای بدون خنده چشما خوئه...
  3. ceaselife

    خسته ام...

    اگه هم صدام بودي هيشكي حريفم نميشد كوه اگه رو شونه هام بودي كمرم خم نميشد تو اگه خواسته بودي تو اگه مونده بودي موندني ترين بودم عمق صدام كم نميشد اگه زخمي مي شدم به دست تو مرحم بود زخم قيمتيِ من محتاج مرحم نميشد اگه بارونِ عزيزِ با تو بودن مي گرفت گل سرخ قصه مون تشنه ي شبنم نميشد...
  4. ceaselife

    خسته ام...

    بوی عیدی، بوی توپ، ...بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی، وسط سفره‌ی نو بوی خوب نعنا ترخون سر پیچ کوچه‌ها [بوی یاس جانماز ترمۀ مادر بزرگ] با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در می‌کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تا نخورده‌ی لای کتاب با اینا زمستونو...
  5. ceaselife

    باد پیچید در ترانه برگ برگ ، لزرید از بهانه باد هرکجا برگ خشک بود ،افتاد باغ نالید و گفت...

    باد پیچید در ترانه برگ برگ ، لزرید از بهانه باد هرکجا برگ خشک بود ،افتاد باغ نالید و گفت: «باد ، مباد!» در شگفتم ،گناه باد چه بود؟ برگ خشکیده بود ،باد ربود. باد ،هرگز نبود دشمن برگ مردن برگ ،دست باد نبود.
  6. ceaselife

    باد پیچید در ترانه برگ برگ ، لزرید از بهانه باد هرکجا برگ خشک بود ،افتاد باغ نالید و گفت...

    باد پیچید در ترانه برگ برگ ، لزرید از بهانه باد هرکجا برگ خشک بود ،افتاد باغ نالید و گفت: «باد ، مباد!» در شگفتم ،گناه باد چه بود؟ برگ خشکیده بود ،باد ربود. باد ،هرگز نبود دشمن برگ مردن برگ ،دست باد نبود.
  7. ceaselife

    باد پیچید در ترانه برگ برگ ، لزرید از بهانه باد هرکجا برگ خشک بود ،افتاد باغ نالید و گفت...

    باد پیچید در ترانه برگ برگ ، لزرید از بهانه باد هرکجا برگ خشک بود ،افتاد باغ نالید و گفت: «باد ، مباد!» در شگفتم ،گناه باد چه بود؟ برگ خشکیده بود ،باد ربود. باد ،هرگز نبود دشمن برگ مردن برگ ،دست باد نبود.
  8. ceaselife

    شب خوش شیما..............بابت وقت و زمان ممنون که اختصاص دادی

    شب خوش شیما..............بابت وقت و زمان ممنون که اختصاص دادی
  9. ceaselife

    عاشق چی کی .......عاشق بوی کبریت..........یه ساز شکسته دارم....همین خبری...

    عاشق چی کی .......عاشق بوی کبریت..........یه ساز شکسته دارم....همین خبری نیس.......................................................................... شب خوش نیلو خانم
  10. ceaselife

    هی خدا

    باد پیچید در ترانه برگ برگ ، لزرید از بهانه باد هرکجا برگ خشک بود ،افتاد باغ نالید و گفت: «باد ، مباد!» در شگفتم ،گناه باد چه بود؟ برگ خشکیده بود ،باد ربود. باد ،هرگز نبود دشمن برگ مردن برگ ،دست باد نبود.
  11. ceaselife

    هی خدا

    چشای آبی تو مثل یه دریا میمونه دل خسته منم مثل یه ماهی میمونه ماهی خسته من می خواد تو دریا بمونه ماهی خسته من می خواد تو دریا بمونه ماهی دوست داره خونه ش همیشه تو دریا باشه بوسه بر موج بزنه کنار ماهیها باشه ماهی خسته من بذار تو دریا بمونه ماهی خسته من بذار تو دریا بمونه ماهی اگه تنها باشه خسته...
  12. ceaselife

    هی خدا

    پشت این پنجره ها دل می گیره غم و غصه‏ی دلو تو میدونی وقتی از بخت خودم حرف میزنم چشام اشک بارون میشه تو میدونی عمریه غم تو دلم زندونیه دل من زندون داره تو میدونی هر چی بهش میگم تو آزادی دیگه میگه من دوست دارم تو میدونی می خوام امشب با خدا شکوه کنم شکوه های دلمو تو میدونی بگم ای خدا چرا بختم سیاس...
  13. ceaselife

    پشت این پنجره ها دل می گیره غم و غصه‏ی دلو تو میدونی وقتی از بخت خودم حرف میزنم چشام اشک بارون...

    پشت این پنجره ها دل می گیره غم و غصه‏ی دلو تو میدونی وقتی از بخت خودم حرف میزنم چشام اشک بارون میشه تو میدونی عمریه غم تو دلم زندونیه دل من زندون داره تو میدونی هر چی بهش میگم تو آزادی دیگه میگه من دوست دارم تو میدونی می خوام امشب با خدا شکوه کنم شکوه های دلمو تو میدونی بگم ای خدا چرا بختم سیاس...
  14. ceaselife

    هی خدا

    دلم از خیلی روزا با کسی نیست تو دلم فریاد و فریادرسی نیست شدم اون هرزه گیاهی که گلاش پرپر دستای خار و خسی نیست دیگه دل با کسی نیست دیگه فریادرسی نیست آسمون ابری شده دیگه خار و خسی نیست بارون از ابرا سبک تر می پره هر کسی سر به سوی خودش داره مثل لاک پشت تو خودم قایم شدم دیگه هیچ کس دلمو نمی بره...
  15. ceaselife

    دلم از خیلی روزا با کسی نیست تو دلم فریاد و فریادرسی نیست شدم اون هرزه گیاهی که گلاش پرپر دستای...

    دلم از خیلی روزا با کسی نیست تو دلم فریاد و فریادرسی نیست شدم اون هرزه گیاهی که گلاش پرپر دستای خار و خسی نیست دیگه دل با کسی نیست دیگه فریادرسی نیست آسمون ابری شده دیگه خار و خسی نیست بارون از ابرا سبک تر می پره هر کسی سر به سوی خودش داره مثل لاک پشت تو خودم قایم شدم دیگه هیچ کس دلمو نمی بره...
  16. ceaselife

    اگه هم صدام بودي هيشكي حريفم نميشد كوه اگه رو شونه هام بودي كمرم خم نميشد تو اگه خواسته...

    اگه هم صدام بودي هيشكي حريفم نميشد كوه اگه رو شونه هام بودي كمرم خم نميشد تو اگه خواسته بودي تو اگه مونده بودي موندني ترين بودم عمق صدام كم نميشد اگه زخمي مي شدم به دست تو مرحم بود زخم قيمتيِ من محتاج مرحم نميشد اگه بارونِ عزيزِ با تو بودن مي گرفت گل سرخ قصه مون تشنه ي شبنم نميشد...
  17. ceaselife

    هی خدا

    عصر ما عصر فریب عصر اسمای غریبه عصر پژمردن گلدون چترای سیاه تو بارون شهر ما سرش شلوغه وعده هاش همه دروغه آسموناش پر دوده قلب عاشقاش کبوده کاش تو قحطی شقایق بشینیم تو یه قایق بزنیم دل و به دریا من و تو تنهای تنها خونه هامون پر نرده پشت هر پنجره پرده قفسا پر پرنده لبای بدون خنده چشما خوئه...
  18. ceaselife

    هی خدا

    اگه هم صدام بودي هيشكي حريفم نميشد كوه اگه رو شونه هام بودي كمرم خم نميشد تو اگه خواسته بودي تو اگه مونده بودي موندني ترين بودم عمق صدام كم نميشد اگه زخمي مي شدم به دست تو مرحم بود زخم قيمتيِ من محتاج مرحم نميشد اگه بارونِ عزيزِ با تو بودن مي گرفت گل سرخ قصه مون تشنه ي شبنم نميشد...
  19. ceaselife

    هی خدا

    بوی عیدی، بوی توپ، ...بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی، وسط سفره‌ی نو بوی خوب نعنا ترخون سر پیچ کوچه‌ها [بوی یاس جانماز ترمۀ مادر بزرگ] با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در می‌کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تا نخورده‌ی لای کتاب با اینا زمستونو...
  20. ceaselife

    ایستاده ام اینجا... زیر بارانی که نخواهد بارید... خورشیدی که طلوع نخواهد کرد.... اما من خیس...

    ایستاده ام اینجا... زیر بارانی که نخواهد بارید... خورشیدی که طلوع نخواهد کرد.... اما من خیس باران خورده! چشمانم از آفتاب تاب دیدن ندارند جز قامت تو... اینجا ایستاده ام... منتظر تا وقتی آمدی دستی برایت تکان دهم...
بالا