آن شب از ویرانه ی دل در هوای کودکی
پرسه می زد عشق من در کوچه های کودکي
با خیال پر زدن رفتم به شهر خاطره
با سبدهایی پر از سیب و صفای کودکي
عشق بود و کوچه بود و لحظه های پر طپش
یکنفس تنها دویدم پا به پای کودکي
دست در دست خیالم از خیابان می گذشت
در همان شب لحظه هايمبا نوای کودکي
آه اما تا سحر از...