نتایح جستجو

مهربانم، ای خوب یاد قلبت باشد یک نفر هست که اینجا بین آدمهایی که همه سرد و غریبند با تو تک و تنها، به تو می اندیشد و کمی دلش از دوری تو دلگیر است مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته ، بر درمانده و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند، هر کجا هستی، به سلامت...

شت تنهایی من که رسیدی ، گوشهایت را بگیر ! اینجا سکوت ، گوش تو را کر میکند اما ! چشمهایت را باز کن تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی هجوم سایه های خیال، سرابهای بی وقفه ی عشق، تک بوسه های سرد و فریادهای عقیم جوانی منظره ای به تو میدهد که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم...

عشق یا هست یا نیست، علاقه های کوچک را نمی توان به حساب عشق گذاشت ـ عشق واقعی به مدت شناخته می شود، نه به شدت ـ عشقی که با نگاه آغاز شود، با شناخت سست می شود، ولی عشقی که با شناخت آغاز شود با هر نگاه عمیق تر می شود ـ عشق خوراک هستی ماست، اگر آن را پس بزنیم از گرسنگی می میریم ـ راه عشق راستین...

شاید یه روزی برسه بگی نرو کارت دارم بگی بمون آخه فقط تو دنیا من تو رو دارم شاید یه روزی برسه منتظرم باشی زیاد ذوق بکنی وقتی میاد گلهای خنده رو لبام شاید یه روزی برسه بگی فقط تو رو دارم بگی تو دنیای منی بگی خیلی دوستت دارم شاید یه روزی برسه دست بذاری روی شونه هام یا اینکه تو شونه کنی خرمن گیسوی...

گفتی که به احترام دل باران باش باران شدم و به روی گل باریدم گفتی که ببوس روی نیلوفر را از عشق تو گونه های او بوسیدم گفتی که ستاره شو ، دلی روشن کن من هم چو گل ستاره ها تابیدم گفتی که برای باغ دل پیچک باش بر یاسمن نگاه تو پیچیدم گفتی که برای لحظه ای دریا شو دریا شدم و تو...

اینجا فقط تو را از نوشته هایت " می بینند "... درست دیده ای ، فقط "خوانده " میشوی بی آنکه بشناسند تو را ...

گذشت آن زمانی که فاصله معنی نداشت ، آن زمانی که احساس اهمیت داشت ... در این زمانه حتی یک قدم هم فاصله بگیری ... جایت را با دیگری پُر میکنند، احساس ... سیری چند!؟؟

درد دارد وقتی؛ همه چیز را می دانی و فکر می کُنند نمی دانی و غصّه می خوری که می دانی و می خندند که نمی دانی

برایت نمیمیرم... برایت میمانم میمانم تا آنجا که آخر دنیاست...!

هرچقدر فکر می کنم می بینم خوشبختی نمی تواند چیزی بیش از داشتن عشقی خالص باشد همین که نگاهت به نگاهی خیره شود که تمام دنیا در همان خلاصه میشود.

از من نرنــــــــــج… نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس… فقط خســــته ام… خسته از اعتــــــمادی بیــــجا…

باز باران... ديگر با ترانه نيست. گوهر هاي فراوان ندارد.... ميخورد بر بام خانه ولي عشق گذشته را ندارد.

آن روز ، کـه هــــمـدیگـــــر را یـــافـــــتـیـم , یـــــافتــــنـمان هُــنر نـــــبود ! هُـــنر ایــن اسـت ؛ هــــمـدیــــگـر را "گــُــــم" نـکنــــیم

گـاهــــــــی بــه خـــــــــــــاطـرش مــــــــــانـدن را تـحـمـــــــل کــــن رفتن از دست "همـــه" برمی آید ...!!!

گاهی حس میکنی غمگین ترین آدم دنیایی، اما یک تغییر کوچیک، یا یک اتفاق کوچولو جوری حالت رو عوض میکنه که همه چیز رو فراموش میکنی. به امیدِ یک تغییر، یا اتفاقِ خوب و کوچولو، برای همه شما...

خدایا دلم پر از آرزوهای بزرگ است و دستم خالی است!یا به بزرگیت دستم را پر کن یا دلم را از آرزوها خالی کن

عجب دنياييه !!!!! مجازي و حقيقي نداره وقتي واردش ميشي اگه هزار نفر کنارت باشن بازم چشات فقط دنبال اوني ميگرده که بهت آرامش ميده

تو بد هم که باشی، چیزی از ارزشت، برایم کم نمیکند! من سالهاست یادگرفته ام، روی بی ارزش ترین چیز ها، قمار کنم!

مستـ از تو مــے رقصمـ تا سرگیـــجــہ تا تار شدטּ اتاقـ تا سیاهـ تر شدטּ چشممـ تا نبینمـ نبودنـ بــے دلیلتـ را

پٌر مى كنم پياله ها را يكى پَس از ديگرى... سَر مى كشم شرابِ خيالت را مَست مى شَوَم...مَست! فِكرَش را بكٌن اگر دَر كِنارَم بودى مَست كه نه ديوانه ات مى شدم...ديوانه!