نتایح جستجو

سلام شاگرد... تو که باز اینطوری خندیدی!!!

خودم میدونستم:razz: پست شماره 85 را بخون.... جک ت تکراری... قبلا من گذاشتم....

تو پست های که من میزارم را میخونی؟؟؟

ماست سون: 8000تومن ویندوز سون : 2500 تومن تا حالا دقت کرده بودی؟ اصن یه وضعی...

سلام:surprised:

اینقد که مردم تو ایران سال نو میلادی رو به هم تبریک میگن، تو اروپا هم نمیگن!!! مورد داشتیم "یا مقلب القلوب "هم خونده :|

قدیما مهمون میومد خونمون میگفتن قبله کدوم طرفه؟؟؟ الان تا میان میگن پسورد مودمتون چیه؟؟؟ اصن یه وضی!!!

یارو تعریف میکرده: ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺘﺎ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﯿﮑﻢ ۵ ﺳﺎﻟﺶ ﺑﻮﺩﺑﻬﺶ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺟﯿﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻪ ﺟﯿﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ! ﯾﻪ ﺷﺐ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩﺷﺐ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﮔﻔﺖ: ﺩﺍﯾﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﺩﺍﯾﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﺳﺖ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ ﮔﻔﺖﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻓﻘﻂ ﺍﺭﻭﻡ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﺨﻮﻥ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ...

مورد داشتیم: خدا سر شاهده واقعی واقعیه خودم دیدم تو مسابقات فوتبال شهر خودمون داور چهارم مصدوم شد......!!!! خخخخخخخ

اعتراف ميكنم تو خونمون 7تا گوشي موبايل داريم ، ولي اگه همشونو بفروشيم ، با پولشون گوشي درست و حسابي نميشه خريد.........

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...

گر من بزرگ نمی شدم ، پدربزرگ هنوز زنده بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد. اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید. اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود. اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود. اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی...