نتایح جستجو

  1. yas_101214

    فروغی چه زیبا میگفت : اگر یاد کسی هستیم این هنـر اوست ، نه هنـر ما ...! چقـدر زیبـاست کسـی را...

    فروغی چه زیبا میگفت : اگر یاد کسی هستیم این هنـر اوست ، نه هنـر ما ...! چقـدر زیبـاست کسـی را دوسـ♥ــت بـداریـم نـه برای نیــاز ... نـه از روی اجبــار ... و نـه از روی تنهایـی ... فقـط بـرای اینـکه ارزشـش را دارد ♥ [IMG]
  2. yas_101214

    نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که ضربه های...

    نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد . یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که " این نیز بگذرد " مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا...
  3. yas_101214

    خورشیـــد اسفنــــد مـاه طلــــــــــــــوع کـرد و در واپسیـــــــــــــــن دقــایقَـش بــاز...

    خورشیـــد اسفنــــد مـاه طلــــــــــــــوع کـرد و در واپسیـــــــــــــــن دقــایقَـش بــاز کســی رفتـــــــــــــ هنــوز نرفتــــــــــــــــــــه بود دلــــــــــــــــــــــــــم برایـش تنـگ شـده اسـت بــــــــــــــرادرم ! خــدای ِ دلتنگـــی ها پشــت و پنــاهت پروردگـــارا ... با...
  4. yas_101214

    تاريخ عشق هاي زيادي را بلعيد زنان زيادي كه دامنشان جوانه زد بي حضور ردي از عشق تنها رسالتشان اين...

    تاريخ عشق هاي زيادي را بلعيد زنان زيادي كه دامنشان جوانه زد بي حضور ردي از عشق تنها رسالتشان اين بود تربيت درختاني در دلِ جنگل [IMG]
  5. yas_101214

    [IMG]

    [IMG]
  6. yas_101214

    من اگر دو نفر بودم يكي به بالاي كوه مي رفتم براي پرندگان بيمارستاني مي ساختم يكي به زير آب ها...

    من اگر دو نفر بودم يكي به بالاي كوه مي رفتم براي پرندگان بيمارستاني مي ساختم يكي به زير آب ها كه مرواريد ها را از تنهايي در بياورم من اگر سه نفر بودم يكي را به جنگ مي فرستادم پاهاي من از تعداد مين ها كم مي كرد سر و سينه ام بخشي از گلوله ها را يكي كنار مادرم دلش را از دلشوره اش دور...
  7. yas_101214

    سلام .یلدا جان ممنونم از پیام هایت. [IMG]

    سلام .یلدا جان ممنونم از پیام هایت. [IMG]
  8. yas_101214

    بعضی آدم ها را نمی شود داشت . . . فقط می شود یک جور خاصی (!) دوستشان داشت ! بعضی آدم ها اصلا...

    بعضی آدم ها را نمی شود داشت . . . فقط می شود یک جور خاصی (!) دوستشان داشت ! بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند ! یا تو برای آن ها ! اصلا به آخرش فکر نمی کنی . . . آنها برای اینند که دوستشان بداری آن هم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق ! یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست...
  9. yas_101214

    آنقدر از تو پرم که بایستم مقابل باد پشت سرم جهان مست میشود ... [IMG]

    آنقدر از تو پرم که بایستم مقابل باد پشت سرم جهان مست میشود ... [IMG]
  10. yas_101214

    بعضی از آدمها پر از مفهوم هستند پر از حس های خوبند پر از حرفهای نگفته اند چه هستند، هستند...

    بعضی از آدمها پر از مفهوم هستند پر از حس های خوبند پر از حرفهای نگفته اند چه هستند، هستند و چه نیستند، هستند یادشان خاطرشان حس های خوبشان آدمها بعضی هایشان سکوتشان هم پر از حرف هست پر از مرهم به هر زخم است ! [IMG]
  11. yas_101214

    [IMG][IMG]

    [IMG][IMG]
  12. yas_101214

    سلام ممنون یلدا جان امیدوارم بتونم محبتت را جبران کنم.

    سلام ممنون یلدا جان امیدوارم بتونم محبتت را جبران کنم.
  13. yas_101214

    [IMG]

    [IMG]
  14. yas_101214

    [IMG]

    [IMG]
  15. yas_101214

    ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎیی ﮐﻪ من رسیدم اگر روزی ﺭﺳﯿﺪﯼ،ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﻮﻕﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺑﺰﻥ . . ﺍﺻﻼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺨﻨﺪ ! ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ...

    ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎیی ﮐﻪ من رسیدم اگر روزی ﺭﺳﯿﺪﯼ،ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﻮﻕﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺑﺰﻥ . . ﺍﺻﻼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺨﻨﺪ ! ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺑﮑﺶ . .ﭼﺎﯼ ﺩﺍﺭﭼﯿﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﻡ ﮐﻦ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ برﻭ ﮐﻨﺎﺭﭘﻨﺠﺮﻩ، ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﻦﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺷﻮ ﻭ ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯼﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺗﺤﻮﯾﻠﺶ ﺑﺪﻩ ! ﺑﻪ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﺷﻌﻤﺪﺍﻧﯽ ﺍﺗﺎﻗﺖﺳﺮﯼ ﺑﺰﻥﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺑﯽ...
  16. yas_101214

    رفتم اما دل من مانده برِ دوست هنوز می برم جسمی و، جان در گرو اوست هنوز هر چه او خواست، همان...

    رفتم اما دل من مانده برِ دوست هنوز می برم جسمی و، جان در گرو اوست هنوز هر چه او خواست، همان خواست دلم بی کم و کاست گرچه راضی نشد از من دل آن دوست هنوز گر چه با دوری ی ِ او زندگیم نیست، ولی یاد او می دمدم جان به رگ و پوست هنوز جان ِ ‌حسرت زده زان خاطره خوشبوست هنوز. رشته ی مهر و وفا شُکر...
  17. yas_101214

    گاه می پرسند که اندوهت ز چیست؟ فکرت آخر از چه رو آشفته است؟ بی سبب پنهان مکن این راز را درد...

    گاه می پرسند که اندوهت ز چیست؟ فکرت آخر از چه رو آشفته است؟ بی سبب پنهان مکن این راز را درد گنگی در نگاهت خفته است همزبانی نیست تا برگویمش راز این اندوه وحشتبار خویش بی گمان هرگز کسی چون من نکرد خویشتن را مایه ی آزار خویش از منست این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست...
  18. yas_101214

    می شکند سکوت سرداتاقم با صدای پای قطره های باران از پشت پنجره اتاقک چوبی ام دل در دل خود می...

    می شکند سکوت سرداتاقم با صدای پای قطره های باران از پشت پنجره اتاقک چوبی ام دل در دل خود می سوزانم هیچ کس نمی داند که بر دلم چه می گذرد چون کسی نداند قطره ی صبر هر روز در دهان می چکانم،تا کزداغ دل اندکی سرد شوند واشک حسرت برغبار راهم می ریزم تا کسی نگوید که وجود سرد مارا باران رحمتی نیست آرزو...
  19. yas_101214

    [IMG]

    [IMG]
  20. yas_101214

    [IMG]

    [IMG]
بالا