نتایح جستجو

نه من دسترسی ندارم.

colstridium من چه جوری باس جواب بدم، وقتی کلاً بسته ای؟

نمی خوای زنده بشی پسر؟ :d

فقط یه جوری خبر رو به گوش داداشی برسون، سکته نزنه . آخه سابقه سوتی بد داری: مولانا، شمس، ازدواج :Ph34r:

هر که را هست ملال انده عشقش نه حلال سر ما و قدمش یا لب ما دهنش حاضر بودم سرم رو بندازم به پای قدمش بعد از 5 سال، اما خیانتش مثل آب یخ، آتیش عشقم رو خاموش کرد. mech_eng2000 درد کشیده است. دعوتش کن تجربه اش رو در اختیار بذاره.

https://docs.google.com/file/d/0B2n-jcYyBIqeOUNDNUNTU19zTE0/edit?pli=1 گاهی که باشگاه رو می خونم، اصراری که کاربرها در بحث های تخصصی دارند من رو تو فکر می بره. جدای از این که، که چه مقدار سواد تخصصی داره و بر پایه اون به ادعا و روشن گری داره می پردازه، میزان زمانی هست که سپری می کنه صرف بحث در...

صبح همسری رو محکم بغل کردم و بی توجه به عقربه هایی که تند تند می گذشتند و دیر شدن رو نشونم می داد 45 دقیقه کامل تو بغلش بودم ..بوش کردم ...حرف زدیم ...خندیدیم ...یک بغل کردن ساده ..صمیمی ...فقط یک در آغوش بودن و در آغوش گرفتن معمولی می تونه همچین روز آدم رو بسازه که پر شی از انرژی ..این وسط...

یک روزهایی هست که نشسته ای روی تخت، خیره شده ای به پنجره و خیالت بی خیال خودش را از آن بالا پرت می کند. اما باز تو نشسته ای روی تخت و خیره شده ای به پنجره ای که انگار سال هاست که باز نشده! یک روزهایی هست که سرت را می گذاری روی بالش و بی صدا بغضت می شکند و تو دلت می خواهد مرکز آن زمین لرزه ای که...

یکی از وبلاگ هایی که فید لحظه ای ایش رو دارم، همین وبلاگ دکتر سارا کاتوزیان هست. هم تبلیغش رو دارم می کنم هم نوشابه ای برای هم جنسی هام باز می کنم و هم گاهی از این زاوبه به مردها نگاه کنید.

چند وقت پيش و بعد از مدت ها، وقت آزادي به دست آورديم و با رئيس بخشمان وارد بحث تاريخي جالبي شديم. بحث به سمت حقوق زن و مرد کشيده شد. درست که زن هستم، اما هيچ وقت "فمینيسم" را درک نکردم و نفهميدم چرا بايد يک عده اي جمع شوند و عليه عده اي ديگر کمپين کنند تا مثلا ضد تبعيض، عمل کنند. خب آخر، به نظر...

فکر می کنم منابع پست قبل برای صحت اصل خبر راضی کننده باشه. با این حال بایستی عرض کنم که اگر با برنامه هایی stealer مثل ardmax و ... کار کنید، متوجه می شین که اسکرین شات از صفحه چیزی غریب نیست! و به چشم کیفیت بسیار بالای اسکرین شات و حجم پایین رو می بینین.

هر جند عمیقاً مخالف با این جور تیتر های زرد و احساسی و شاید غرض دار و مرض دار هستم، هر چند منبع صراط برای من جزو ناشناخته های زمانه هست و نمی دانم عکس اول از کجا لابه لای متن گنجانده شده است و حتی نتیجه ی ورزشکاری (!) که در پایان نوشته شده با تیتر خبر زمین تا آسمان فاصله دارد، و یک کار حرفه ای...

عنوان تاپیک از خودم هست و منظور خودم رو ازش می رسونه نه لزوماً نویسنده ی نوشته.

معمولا از جو ایرانی های اینجا دورم . برای چهارشنبه سوری به اصرار پسر خاله ام به یه کلاب رفتیم که ایرانی ها اون شب اونجا جمع بودن...دروغه اگه بگم بعد مدتها دوری از یه جشن و رقص ایرانی ٬به من خوش نگذشت....مخصوصا اینکه بیشتر به این فکر می کردم چقدر دنیای من با این بچه های فسقل فاصله داره....ولی خب...

سلام البرز جان. شناختی؟ :دی