سلام
سلاااااااااام
اومدم سفر
اما رفتم شرق
انگار قسمت بود برم پابوس اقا
شرکتم اذیتم نکرد
یکم غر زدن و بعد اومدم
اینسری همه چی برام مث خواب و خیاال گذشت
دفعه بعد باید دیگه بیام کلاس:smile...
خوب میدونی اوضاع چه زوره یعنی ادم بخواد کار حلال کنه انگار داره کوه میکنه
اما به غیر این باشه
راااااااحت
خدا به دادمون برسه
پیش خودمون باشه من که از این اوضاع شاکی ام و عجیب داغونم:cry:
به ژون خودم خودشون فعالم کردن من بی گناهم خب دمشون گرم
ولی بازم به ژون خودم کمتر میام نسبت به قدیمااااااااااااااااااا
هعییی قدیما
یادته داداش کوچه های کاهگلی توپ پلاستیکی هعیییییییییییی
عجب رسمیه رسم زمونه
قصه ی برگ و باد خزونه
هعیییییییییییی:D