نتایح جستجو

  1. ک

    غزل و قصیده

    آن زمان که بنهادم سر به پاي آزادي دست خود ز جان شستم از براي آزادي تا مگر به دست آرم دامن وصالش را مي‌دوم به پاي سر در قفاي آزادي در محيط طوفان‌زا، ماهرانه در جنگ است ناخداي استبداد با خداي آزادي دامن محبت را گر کني ز خون رنگين مي‌توان تو را گفتن: پيشواي آزادي...
  2. ک

    من يه دي وي دي از انيوموريکونه از اون جا گرفته بودم... البته بر ميگرده به سال ها پيش... يعني...

    من يه دي وي دي از انيوموريکونه از اون جا گرفته بودم... البته بر ميگرده به سال ها پيش... يعني زمان خاتمي...:lol: حالا مي ريم مي بينيم ديگه عزيزم...:gol: راستي نظرت چيه ebbi هم بياد؟؟:d فکر کنم تا چند روز ديگه يه گردان بشيم...:d
  3. ک

    آره بابا طرف با ماشین جانش زنده اس... در ضمن به قول ارغوان، حرفای بد بد نزن...:razz: نیما رو هم...

    آره بابا طرف با ماشین جانش زنده اس... در ضمن به قول ارغوان، حرفای بد بد نزن...:razz: نیما رو هم بسپارش به خودم عزیزم... یه معضل حل نشدنی نیست... من دیگه باید برم آسمان جان... خیلی خوشحال شدم امروز دیدمت...:gol:
  4. ک

    خب فروشگاه بتهوون تا چند سال پیش خیابون ولی عصر بود... الان منتقل شده همون میدون مادر... موسیقی...

    خب فروشگاه بتهوون تا چند سال پیش خیابون ولی عصر بود... الان منتقل شده همون میدون مادر... موسیقی های تاپ رو می تونی از اونجا و طبقه زیرین شهرکتاب میرداماد تهیه کنی... و گرنه برای کتاب، همون انقلاب بهتره... حالا یه بار می ریم خاطره می شه دیگه...:cowboy: البته یه بدی داره: بتهوون الان دیگه اون...
  5. ک

    اولندش علیک سلام! دیمندش از ما سلام علیکم! سیمندش: اگه یه بار دیگه، تو، ارغوان اسم کافه رو...

    اولندش علیک سلام! دیمندش از ما سلام علیکم! سیمندش: اگه یه بار دیگه، تو، ارغوان اسم کافه رو بیاری... لااله الا... استغفرواله... نه این که خیلی هم میومدی سر می زدی؟؟! :razz:
  6. ک

    باز چوبکاری کردی آسمان؟:redface: ما که چند روز پیش تصادف کردیم، می تونی اینم حمل بر یه تصادف...

    باز چوبکاری کردی آسمان؟:redface: ما که چند روز پیش تصادف کردیم، می تونی اینم حمل بر یه تصادف بذاری... چی بگم آسمان جان؟:lol: راستی می بینم نیمایی اومده گرد و خاک کرده... نیماست دیگه...:d
  7. ک

    کامران، تا به حال شهر کتاب خیابون میرداماد و فروشگاه بتهوون رفتی؟

    کامران، تا به حال شهر کتاب خیابون میرداماد و فروشگاه بتهوون رفتی؟
  8. ک

    سلام آسمان!:gol: چه خبر عزیزم؟ :w30:

    سلام آسمان!:gol: چه خبر عزیزم؟ :w30:
  9. ک

    سلام ارغوانی!:gol: چی شده از وقتی کافه رو بستیم، این جا شده پاتوق فعالان؟ :cowboy::d چه عجب تو...

    سلام ارغوانی!:gol: چی شده از وقتی کافه رو بستیم، این جا شده پاتوق فعالان؟ :cowboy::d چه عجب تو به جای تالار کامپیوتر اول اومدی سری به تالار خودت زدی حاج خانوم!:lol:
  10. ک

    اتفاقا تنها چیزهایی که برام اهمیت نداره، همون تیپ ظاهری و سن و ساله... نمی دونم چه طور توضیح...

    اتفاقا تنها چیزهایی که برام اهمیت نداره، همون تیپ ظاهری و سن و ساله... نمی دونم چه طور توضیح بدم... بعضی تیپ های ظاهری برخاسته از تیپ فکری هستن... منظورم اون بود... با این حال اشتراکات زیادی بین ما هست... به موقعش شمارمو تقدیم می کنم عزیزم... فعلا که بازار خرید کتاب و سی دی تعطیله برام...
  11. ک

    کدوم دله که توی این دنیا گرفته نباشه کامران جان...:twisted: :cry: راستی از نظر تیپ و ظاهر بعیده...

    کدوم دله که توی این دنیا گرفته نباشه کامران جان...:twisted: :cry: راستی از نظر تیپ و ظاهر بعیده ما به هم بخوریم... اما علت این عشق و علاقه ی من به تو چیه کامران؟! دوست دارم ببینمت کامران... روزی برای خرید کتاب و سی دی موسیقی از شهر کتاب... اگه پایه باشی، دعوتت می کنم با هم باشیم...:gol:
  12. ک

    به به! کامران جان!:heart::gol: صبح پنج شنبه ات به خیر عزیز دلم!:w30: واله ما اگه کار و زندگی...

    به به! کامران جان!:heart::gol: صبح پنج شنبه ات به خیر عزیز دلم!:w30: واله ما اگه کار و زندگی داشتیم که الان اینجا نبودیم! برای نون هم که فعلا از همه چیز مرخصیم...:d
  13. ک

    سلام جیگر!:gol: راستش خودم فقط زانوهام آسیب دید که داره خوب می شه ;)، اما شلوارم پاره شد و...

    سلام جیگر!:gol: راستش خودم فقط زانوهام آسیب دید که داره خوب می شه ;)، اما شلوارم پاره شد و راهنمای موتور جانم شیکست! :cry:
  14. ک

    سلام رفیق!:gol: خوبی عزیزم؟ راستش پیش از این که به ماشینه بزنم، ترمز گرفتم با موتور جانم روی...

    سلام رفیق!:gol: خوبی عزیزم؟ راستش پیش از این که به ماشینه بزنم، ترمز گرفتم با موتور جانم روی زمین کشیده شدم... به تصادف نرسید!:d ایشااله سر تصادف شما... می بخشین :redface: در شادی های شما جبران کنیم! :d;)
  15. ک

    تائو تِ چينگ

    يك قانون منطقي معتقد است: تُعرف الاشياء باضدادها؛ اشيا با ضدشان شناخته مي‌شوند. زشتي با زيبايي، خوبي با بدي... لائو تزو نيز به اين قانون معتقد است، اما با افزودن اين بر اين تضاد و بزرگ‌نمايي آن چندان موافق نيست. نكته‌اي كه براي من جالب است، اتصال و وابسته‌كردن تضاد‌هاست، نه انفصال و جدايي...
  16. ک

    تائو تِ چينگ

    2 2 وقتي مردم برخي چيزها را زيبا مي‌دانند چيزهاي ديگر زشت مي‌شوند. وقتي مردم برخي چيزها را خوب مي‌دانند چيزهاي ديگر بد مي‌شوند. بودن و نبودن يك‌ديگر را مي‌آفرينند. سخت و ساده يك‌ديگر را پشتيبانند. بلند و كوتاه يك‌ديگر را تعريف مي‌كنند. پستي و بلندي به يك‌ديگر وابسته‌اند. قبل و...
  17. ک

    تائو تِ چينگ

    1 1 تائويي كه بتوان آن را بر زبان آورد تائوي جاودان نخواهد بود. نامي كه بتوان آن‌را ذكر كرد نامي ماندگار نخواهد بود. آن‌چه نمي‌توان براي‌اش نامي نهاد حقيقت جاويد است. رها از آرزوها مي‌توان جلوه‌ها را ديد. اسرار نهان و جلوه‌هاي عيان هردو از يك منبع‌اند. اين منبع را تاريكي...
  18. ک

    تائو تِ چينگ

    در متن تائو تِ چينگ، به انساني فرزانه‌ برمي‌خوريم. به گمان من بايد معادل همان انسان كامل در فرهنگ اسلامي باشد؛ البته نه دقيقاًً منطبق با آن، اما به جرأت مي‌توان گفت: شبيه و نزيك به آن... اين در بحث "وحدت متعاليه‌ اديان" قابل اثبات است. به هرحال فعلا در سفرم و به جز تائو تِ چينگ، كتاب‌هاي مورد...
  19. ک

    تائو تِ چينگ

    در مواجهه‌ي نخستينم با اين متون کهن و ارزشمند، در اين فكر بودم: انسان امروز كه در پيش‌رفت و توسعه تكنولوژي از نسل‌هاي پيشين فاصله گرفته است، به همان ميزان در شناخت خود و جهان پيرامون خود نيز توانسته‌است از پيشي‌ بگيرد و مقرب‌تر به حقيقت بشود؟ انساني كه ساعت‌ها بر سر ابزار امروزش بحث مي‌كند، وقت...
  20. ک

    تائو تِ چينگ

    اعتراف مي‌‌‌كنم، برخي از كلمات پر رمز و رازش را تا به الان نفهميده‌ام. اما بنا به تجربه نيكي كه داشته‌ام، از مطالعه‌اش دست برنداشته‌ام:‌ لازم نیست همه مطالب يك كتاب فهميده شوند. امروز را به کلمات قابل فهم بسنده کن و آن بخش را كه قابل درك نيست، به گذر زمان واگذارش کن. چه بسا با همين كلماتي كه...
بالا