یاران همه رفتند
یاران همه رفتند
یاران سفررفته:
با عجله ماشين را روشن كرد هوا خيلي سرد بود. هنوز ماشين گرم نشده، سوار شد و حركت كرد. از يك طرف دير شده بود و اصلا راضي نبود حاجاحمد و بقيه دوستانش معطل بمانند و از طرف ديگر، ناراحت بود كه چرا با عجله از مهمانش خداحافظي كرده است. روح مهماننوازش...