این داستان رو همین الان جایی خوندم و خیلی برام جالب بود
دلم میخواد شما هم بخونید و نظر خودتون رو درباره ش بگین...
یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت . او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت : من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند .
اما متاسفانه فقط یک جمله بلدند که بگویند « ما دو تا فاحشه...