نتایح جستجو

تشکر کردم که دلت نشکنه اگه زیادی پررو بازی دربیاری حذفش می کنم

نه عزیزم من هیچ وقت تورو دعوا نمی کنم داداش مهربون و گلم . . . . . .. . . . . . . . [IMG]

فقز من موندم که چرا بین این همه آدم اسمو منو آورده

تو هم اگه مثل من فضول پروفایل های همه بودی و توی شرکت هم هزارتا کار داشتی و در کنار اون هم باید کلی تلفن برای شیرخوارگاه و بیمارستان و اینجورجاها میزدی ، دیر پست میدادی [IMG]

[IMG]

ما خودمون توی لوله بخاری زندگی می کنیم بچه جون... [IMG] مارو با این حرفا سیاه نکن... خودم ندامت نامه ات رو توی پیج فرناز خوندم . اینقدر این بچه های معصوم رو خام حرفای پلیدانه ی خودت نکن [IMG] شاهپرک جون، پژی دولوخ میگه

مدیر چی شده؟ [IMG]

تو نگران حرفای پژی نباش . به قول آرامش پژی شهوت کلامه ، فقط حرف می زنه .... این طوری [IMG] اگه اشکال نداره زمان و مکانشو بهمون خبر بده تا بیایم تشویقت کنیم . تا این پسرا هم از حسودی بترکن که نمی تونن بیان

[IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]

من چه می دونم قضیه یکشنبه چیه شاهپرک به تو گفته بود که خوش به حالت که یکشنبه میبینیش منم پرسیدم کیو می خوای یکشنبه ببینیش؟

خیلی هم دلت بخواد با پسر جماعت باید خونخوارانه برخورد کرد [IMG]

فدات بشم عزیزم این مدیریت فقط یه اسمه ، همه ی شما عزیزان مدیران این موسسه هستید . امیدوارم با کمک همدیگه بتونه کارهای بزرگی انجام بدیم خیلی خوشحالم که تمرینتو شروع کردی و حالت بهتره و مطمئنم که به مسابقه جمعه میرسی و مقال اول رو هم میاری . راستی انفرادیه یا گروهی؟

درود بر شما هیچی یه شکلک خون خوار بود که باز نمیشه

درود نانازم خوبی؟ تبخال هات خوب شد؟ مسابقه رو چیکار کردی؟ خوش می گذره عزیزم؟

پژی از بس براش تعریف کردم همه رو از دور میشناسه حتما برنامه شو می ذاریم حالا بذار برم با این عسل پایینیه یه چاخ سلامتی بکنم نفتی قضیه یکشنبه چیه

[IMG]

درود عزیزم پسرکم که الان توی نمایشگاه داره عرق میریزه باباش هم که طبق معمول رفته اصفهون منم که تا عصر شرکتم بعدش هم میرم خونه ی مردم رخت چرکاشون رو میشورم باز هم از پس خرج و مخارج این زندگی کوفتی برنمیایم . خودت خوبی؟ چه خبرا؟ مامان اینا خوبن؟ مهرداد چی؟ این پایینیه باز چی داره می گه؟

فعالیت فیزیکی همراه با قر و قمیش

راستی... کیو قراره یکشنبه ببینیش؟

به جان پژی امروز گ..گیجه بنفش گرفتم فکرشو کن یه سره در حال تماس گرفتن با و نازی و مهران و اون آقاهه و بیگی بودم بیشتر وقتا با دونفر همزمان ( موبایل و تلفن شرکت ) داشتم صحبت می کردم . حالا خوبیش به این بود که فرناز تلفنشو جواب نمیداد ، و فقط بهش تکست می دادم . برای بازدید هم ببینیم اگه بشه این...