همیشه
دیر متوجه می شویم
که چقدر نگفته ها یمان بیشتر از گفته هایمان است
نگفته هایی که اگر باز می شد
شاید
مسیر پیاده رو های زندگی امان تغییر می کرد
و چه سخت است
هنگامیکه بین دیدن و گفتن هول میشوی
و زبانت بند می اید
با تمام حرفایی که در سینه ات برای گفتن اماده کرده ایی
زبانت بند می اید
و...
مث قضاوت های بی جایی که می کنیم
ایراد ها و گلایه ها ی بسیاری که باب شده
مث تمسخر کردن هامون
حسد هامون
مث خودخواهی هامون
مث بی انصافی هامون
مث دلشکستن هامون
مث هوا پرستی و عصبانیت ه امون
مث
مث
مث
.
.
.
خیلی هست ایم مثه ها
که دشمن وجود ما هستن
که خیلی سخته شکست دادنشون
یه استادی بهم می گفتن
واقع بین خوش بین باش
بله باید مواظب بود
اما بیشتر از همه اول باید مواظب خودمون و کلک هایی که خودمون به خودمون میزنیم باشیم
دشمنای بیرون راحتر شکست می خورن
اما دشمن درون یا اسمش هرچی دیگه بزاریم شکست دادنش سخت تره
خیلی سخته خیلیییییی
اگر
گوشی باشد
که صدایم رابفمد
می خواهم برایش
برایش از سطح سیمانی مغزها بگویم
برایش ازخودم
از تمام سپرده های سوخته ام می گویم تا کمی بخندیم
اگر
گوشی باشد
که صدایم رابفهمد
برایش از توان زبان ادمها می گویم
که چقدر توانشان در کلمات سرد و تصویر سازی درد بالا رفته
از مغز خودم می گویم از قلبم که...
هنوز در خودم گم هستم
از این شهرر فراری و از ادمهایش گریزان
نه اینکه انسانهای شهر را دوست نداشته باشم
نه
هرگز اینگونه نیست
تنها نمی دانم چرا
تاب و توان بودن از من گرفته شده
نمی دانم دلم بهانه اش چیست
کاش بی قرار کسی بود
کاش بی قرار چیزی بود
حداقل اگر اینگونه بود می فهمیدمش
و درمانش می کردم
که...
هنوز در خودم گم هستم
از این شهرر فراری و از ادمهایش گریزان
نه اینکه انسانهای شهر را دوست نداشته باشم
نه
هرگز اینگونه نیست
تنها نمی دانم چرا
تاب و توان بودن از من گرفته شده
نمی دانم دلم بهانه اش چیست
کاش بی قرار کسی بود
کاش بی قرار چیزی بود
حداقل اگر اینگونه بود می فهمیدمش
و درمانش می کردم...
مرررسی
با اینکه خیلی موزیک ی کلام موزیک فیلم گوش دادم
و در انتخاب موزیک سخت گیر شدم
اما لفتتاحیه این موسیقی فوق العاده بود
الان دارم لذت میبرم ممنون هنر دوست عزیز
ممنونمممممممم:gol::gol::gol::gol::gol:
شکر شکر شکررررر
ماه رمضون یه خونه امن هست یه خونه خوب
خوووبم خوووب
بی خیال غم ها
-----------------------
حتمن خوبه که ادما از وابستگی جدا میشن و میرن و میرن
اگه اینجا خو ب بود می موندن
ولش
بی خیالش
نمی دونم اصن
خیلی دعااا دم سحر و افطارر
خیلیییییییییی
سلاااام
منظور خاصی نبود
منظورم این بود بیشتر که
خیلی خوبه ادما می تونن بیان یه جایی یه مدت و با بقییه صحبت کنن بگن بخندن بحث کنن دعوا کنن و....
وبعد یه مدت هم بزارن برن بی هیچ برگشتی
منظورم خاصا با ایشون نیس
کلن میگم
و اینم خیلی خوووبه خیلی
کاش منم می تونستم اینجوری باش
کاش
درست همان لحظه که فکر می کنم از تو دورم
به تو نزدیکم
و همان زمان که گمان می کنم یافتمت
گم ات می کنم
تو در من پنهانی یا من در تو پنهان
به سرم میزند کمی با تو قهر کنم
همین که اراده قهر بر من چیره میشود
انچنان درد شیرینی به جانم میزنی که باز بسویت باز میگردم و شیفته ات میشوم
گلایه می کنم
درد هایم...
درست همان لحظه که فکر می کنم از تو دورم
به تو نزدیکم
و همان زمان که گمان می کنم یافتمت
گم ات می کنم
تو در من پنهانی یا من در تو پنهان
به سرم میزند کمی با تو قهر کنم
همین که اراده قهر بر من چیره میشود
انچنان درد شیرینی به جانم میزنی که باز بسویت باز میگردم و شیفته ات میشوم
گلایه می کنم
درد هایم...