نتایح جستجو

بای بااااااااااااااااااااااااااااااااااای:confused:

شب شما هم بخیر بای بای:gol:

ابر چشمانم در غروب ندیدنت مدام بهانه میگیرد باریدن را

:smile:..................

شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...! چرا که در تاریکـــ ـی .. چهره ها مشخــــــ ـص نیست !! و هر لحظــــــــ ـه .. این امیـــــ ـد .. در درونــــــ ــم ریشه می زند ... که آمده ای .. ولی من ندیده ام!

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید: چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم ...! با تویی که از کنارم گذشتی... و حتی یک بار هم نپرسیدی، چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!

دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

باران می بارد و من دلتنگ رها می شوم با درد های ناتمام بر سنگ فرش خیابان باران می پیچد در قطره های بی شمار من دلتنگ تو رها ....

سلام شب شما هم خوش بای بای

برم بیرون که همه رو ماستمالی کنی؟؟؟ نخیرم...با چماق بالا سرت وایسادم:razz:

آهرین

سلاااااااااااام شبتون بخیر خوش اومدین:redface:

وااا مدیریتو آقای پیرجو دادن به من.همون روز اول.منتها گفتم برا اینکه ریا نشه همون تازه وارد باشم..دیگه نمیتونم که همه چی رو بیام جار بزنم که.. وقت کمه...در و پنجره هم هستاااااا...قشنگ میسابی هاااا

اصن حیفه شتر..پرش دادم رفت...مورچه هم نمیکشم دیگه جلو پاتون...اون جارو رو بردار یه کم اینجا رو جارو بزن ببینم..رفته برا خودش خوش گذرونی حالا دستور میدی؟؟؟:razz:

شتره رو دارم میکشم بیارمم جلو پاتون سر ببرم

هیچ....زنده ایم:D سلام

تو اون تاپیکه خوندم...28 باید برید دوباره..ایشالا که قبولید...;)

سلاااااااااام چه عجباااااااا چشام به در سفید شد والا من خوبم...شما خوبین؟چه خبرا؟

:surprised:نیییدونم والا سرعت من بهتر که نشده بدترم شده...:surprised: بای بای