آن قدر غمگینم
که نمیدانم چهطور بخندم
چهطور گریه کنم
تا کسی از تماشای این اندوه
اندوهگین نشود
میخواهم خودم را از خودم پرت کنم بیرون
و شکل جدیدی از زندگی را آغاز کنم
که در آن مسئولیت تنهایی اینقدر سنگین نباشد
میخواهم عشق را در جای دیگری ببینم
مثل وقتی که پروانهای از روی همهی گلها عبور...