سلامتیه اونایی که از هر انگشتشون یه هنر میریزه...
میرنجونن...
میسوزونن...
میشکونن...
لِه میکنن...
نابود میکنن...
و سلامتی اونایی که جُز دوست داشتنِ
این موجوداتِ هنرمند با همه وجودشون
هیچ هنرِ دیگه ای ندارن...
خاطراتت صف کشیده اند... یکی پس از دیگری
حتی بعضی هاشان انقدر عجول اند که صف را به هم زده اند....
و من فرار میکنم از فکر کردن به دوری تو ....
مثل رد کردن اهنگی که خیلی دوستش داری...