نتایح جستجو

  1. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    "تو رفته ای" این را هر شب گوشزد می کنم به خودم تا صبح فردا روز تازه ای باشد ... به این ترتیب همه چیز روبه راه می شود فقط یک مساله ی کوچک باقی است این که : روزهای من تویـی !!! " امیررضا نامی "
  2. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    رهایم کن ... میان ابرها رهایم کن ... کسی نشسته است میان چشم‌هایم ... دعای باران می‌خواند ...
  3. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    تنها آمده ام هیچ غریبه ای نیست ... تنم را در خانه گذاشته ام نگاهم را در خواب لبخندم را در عکس گوشه ي آینه ... زیبایی ام را هم پشت در می گذارم تو فقط در را باز کن ...! " آیدا عمیدی "
  4. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    بوی رفتن می دهی ... در را باز می گذارم وقتی برو که گنجشک ها و ستاره ها خوابند ...! " کیکاووس یاکیده "
  5. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    باید برای تو چتری بخرم ... چتری نه برای روزهای بارانی ! چتری که تو را به یاد بارانهای نباریده بیندازد ...!
  6. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    ماه را که نگاه می کردم پشت پنجره آمدی و گفتی: «من!؟» ... تو را که نگاه می کنم ماه ها از پشت پنجره می گذرد و من هنوز چیزی نگفته ام ...
  7. MEMOL...

    [IMG]

    [IMG]
  8. MEMOL...

    e ديروز تولدت بود؟ من نميدونستم:w05: ببخشييييييد عزيزم ... تولدت خيلي خيلي...

    e ديروز تولدت بود؟ من نميدونستم:w05: ببخشييييييد عزيزم ... تولدت خيلي خيلي مبااااااااااااااارك:heart: [IMG] [IMG]
  9. MEMOL...

    سلام يوحنا جونم:gol: واااي مرسي لطف داري عزيزم چشمات قشنگ ميبينه ...:heart: بوس:w38:

    سلام يوحنا جونم:gol: واااي مرسي لطف داري عزيزم چشمات قشنگ ميبينه ...:heart: بوس:w38:
  10. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    آب از آب تکان نخورد ... نه دیدی نه دیده شدی ! رفت و گذشت ... بی نگاهی که بوی مهربانی دهد ... اما همین نزدیکیهاست ! همین نزدیکیها ...
  11. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    گفتم بمان نماند ! با خود عهد بستم که اگر هم آمد به او حرفی نزنم ... او که رفت و نماند ... من ماندم و خو گرفتم به ماندن بی من ...! " یغما گلرویی "
  12. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    داخل که می شوی چراغ را روشن نکن ... و بعد از این همه سال شوق رقصیدن این چند مداد رنگی کوچک را در شعرهای من مایوس نگردان ... هنوز دوستت دارم به جعبه ام نگاه کن ... تنها همین چند رنگ برایم مانده: موهایت گونه ات گوشواره ات و بعد این همه سال ... سپید به جای سیاه وتنها گوشواره ای که همان است ...
  13. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    این وقتِ سال قاصدک ها کمی دیر می آیند ... نم گونه هایت را با آستین سبز من بگیر تا تشنگی سالیان دست هایم به شعرهایم سرایت نکند ! امروز اولین روز از بقیه ي زندگی من است به خانه که رسیدی ... این صفحه را دوباره بخوان ... بگذار همه بدانند درد ، رفتن تو نیست ... درد ، ماندن من است ...!
  14. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    باران اگر دستش به بالای ابرها نمی رسد تصویر ماه را روی آینه ي لرزان دریا می بوسد ! خوب شد این چند عکس قدیمی ات را ... کنار خداحافظی شتابان آن سال جا گذاشتی ...!
  15. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    میان این همه راه که به تو نمی رسد چه سخت است راه تو را گم کردن ...!
  16. MEMOL...

    سياه ... سپيد ... خاكستري ...!

    رفتن سوغات غریبی ست ... و دستها که در هوا معلق می مانند غریب تر ! یادم باشد در این سفر هر کجا چشم می بندم تو را به یاد بیاورم ...! " امیر آقایی "
  17. MEMOL...

    مرسي مرسي مرسي :دي

    مرسي مرسي مرسي :دي
  18. MEMOL...

    [IMG] :heart:

    [IMG] :heart:
  19. MEMOL...

    خواهش ميكنم سميرا جونم:heart:

    خواهش ميكنم سميرا جونم:heart:
  20. MEMOL...

    نه اينطور نيست سيامك جان:gol:

    نه اينطور نيست سيامك جان:gol:
بالا