دل هر مشت رمل جنوب... خاطراتی از آسمان دارد
مثل ذهن ستاره ای که هزار... قصه از شهر کهکشان دارد
روزگاری در این حوالی شهر... بوی باروت و دود و خردل داشت
حال سکوی افتخار مزار... تا بخواهید قهرمان دارد
قسمتش بوده اینچنین انگار... پیش تابوت کهنه ای یک زن
در میان بهشت آغوشش... جای فرزند استخوان...