وای وای وای امیر یادم اومد
یکیو برات سراغ دارم ، اندِ سَلیتگی، کل دودمانتو میاره جلوی چشمات
ضعف کردم
بذار آب قندمو بخورم ....
.
.
.
.
.
اه
قندش کم بود
خب .... کجا بودیم .... آها ، حالا بذار بگم از مامانش ، فکر کن دیگه ننه ی اون دختر چی می خواد باشه ، سه سوته پودرت می کنه ، خیلی خونواده ی نجبی...