نتایح جستجو

  1. elena_75

    داستان کوتاه و غمنگیز واقعی مهناز و علی ... نخونی از دستت رفته !!!

    پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم… می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه...
  2. elena_75

    باور کنید این دیگه یک اسکل واقعی است!! (+تصاویر)

    نام این پرنده بسیار جالب اسکل هست و در خصوصیات این پرنده نوشته اند که او وقتی برای زمستان غذا جمع آوری میکند طولی نمیکشد که محل نگهداری آنها را فراموش میکند و بخاطر همین با مشکل مواجه می شود، یا هنگام خانه سازی فراموش می کند که خانه اش را کجا ساخته است و اگر از لانه اش بیرون بیاید راه بازگشت...
  3. elena_75

    گلابییییییییییی

    یه روز یه كامیون گلابی داشته توی جاده می رفته كه یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یكی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به كامیون نگاه می‌كنه و میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها! گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی! كامیون دورتر می شه، صداشون ضعیف‌تر می شه. گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها! گلابی‌ها می...
  4. elena_75

    تاریخچه تقلب و روش های مختلف آن!! (طنز)

    تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود که حسن کچل برای نخستین بار به مکتب رفت. از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه کودکان مکتب بود؛ لیکن حسن کچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد ...
  5. elena_75

    معرفت جا مانده...

    سلام...گفتم گذری به 8 سال از سال های این مرز و بوم هم داشته باشم پاهایش سنگین شده بود،هر چه تقلا می کرد بی فایده!چنگی به پتویش زد و خس خس کنان از خواب پرید... خواب بود...!؟ عرق پشت لبش را با آستین پاک کرد و نفسش را راحت بیرون فرستاد.نگاهش را روی مادرش برگرداند.چه خوابی بود...!سنگین! پتو را...
  6. elena_75

    نقشه شوم!

    نقشه شوم! پدر و مادرم را در حادثه رانندگی از دست دادم و در سن 12 سالگی یتیم شدم.به خانه برادرم رفتم تا سایهاش روی سرم باشد... به گزارش گروه اجتماعي باشگاه خبرنگاران به نقل از ايران شوک ؛ پدر و مادرم را در حادثه رانندگی از دست دادم و در سن 12 سالگی یتیم شدم. من که بچه تهتغاری خانواده بودم...
  7. elena_75

    تفاوت های زن و دوست دختر

    زن مثل تلویزیونه دوست دختر مثل موبایل تو خونه تلویزیون تماشا میکنی وقتی میری بیرون موبایلتو میبری وقتی پول نداشته باشی تلویزیون خونه ات رو میفروشی وقتی پول بدست میاری گوشی موبایل رو عوض میکنی بعضی وقتها از تلویزیون لذت میبری اما بیشتر اوقات با موبایل بازی میکنی...
  8. elena_75

    وقتی یک کارگر عاشق می شود! (عکس)

  9. elena_75

    شعری در وصف عشقم | ترول

  10. elena_75

    گریه زن !!! بیاین بخونین تحت تاثیر قرار بگیرین یکم ......

    يك پسر كوچك از مادرش پرسيد : چرا گريه مي كني ؟ مادرش به او گفت : زيرا من يك زن هستم . پسر بچه گفت: من نمي فهمم ...مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هيچگاه نخواهي فهميد . بعدها پسر كوچك از پدرش پرسيد : چرا مادر بي دليل گريه مي كند ؟ پدرش تنها توانست به او بگويد : تمام زن ها براي هيچ چيز گريه مي...
  11. elena_75

    خلوت کردن پسرا و دخترا !!!

    وقتی پسرا با هم خلوت میکنند !!!! 1- ای رامین بدبخت دلت بسوزه همون دختری که به تو نخ نمیداد من رفتم شمارشو گرفتم ۲- من بدجوری عاشقش شدم . اگه این خوشکله با من دوست بشه من همه ی دوست دخترهام رو کنار میگذارم ۳- بچه ها این دختره رو دیدین که مانتو صورتی میپوشه و یه عینک آفتابی هم میزنه . وقتی هم...
  12. elena_75

    وقتی یک کارگر عاشق می شود! (عکس)

  13. elena_75

    شاید فردا دیر باشد!

    روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند . سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند . بقیه وقت کلاس با...
  14. elena_75

    ترول خود کشی عجقم!!

  15. elena_75

    کی تو را گذاشته اونجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    گربه بیچاره را کی گذاشته اونجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  16. elena_75

    کشف ما سر کلاس!

  17. elena_75

    زن...

    هنگامی که خدا زن را آفرید به مرد گفت: "این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ..." اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ مکار سخن او را قطع کرد و چنین گفت: "بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر افکن تا افسون...
  18. elena_75

    محض خنده

    هیچوقت گودی قاشق رو زیر شیر آب نگیرین این توصیه نسل به نسل و سینه به سینه تو خاندان ما گشته تا رسیده به من البته بابام وقتی اینو بهم میگفت پیرهنش خیس بود فک کنم بابابزرگم اونطور که باید و شاید پیامو نرسونده بود ! . . . مهمترین موردی که باید به کاربران ایرانی گوشزد کرد این است که بابا جان اول...
بالا