ساقی ارباده از این دست به جام اندازد
عارفان را همه در شرب مدام اندازد
ور چنین زیر خم زلف نهد دانه ی خال
اب بسا مرغ خرد را که به دام اندازد
ان زمان وقت می صبح فروغ است که شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد
روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز
دل چون اینه در زنگ ظلام اندازد
ای خوشا حالت ان مست...