یاد رمانها افتادم که آقایون توی حیاط مشغول کار هستن و خانومها توی خونه و کلی دختر و پسرهای عاشقِ توی فامیل هم از این فرصت ها استفاده میکنند و با هم لاو میترکونن🤣
الهی بگردم برات🥺
بهار جون اینجا تو به پای مهتاب جون و حسن جون سوختی، چون من میخواستم دل اونا رو بسوزونم دیگه یه گوشهی آتیش به تو هم گرفت، شرمنده تو رو خدا😁😂
به اینکه:
چقدر مفصل، باریکلا بهتون قبول باشه❤️
معلومه که برای این نذری همه سر و کلهشون پیدا میشه😂
اگه زودتر میگفتی شاید علیرضا رو هم امروز میدیدی اونجا😂
این نذر خانوادگیه؟ یا فقط برای خودته؟
فدات بشم ممنونم❤️💋
.
حالا یه چیز دیگه بگم که دیگه خیلی دل بسوزونم😏
امشب نه تنها کولر روشن نیست، بلکه پنکه هم روشن نیست و تازه پنجرهها هم بسته ست و پتو روی تنمه😏🤣🤣🤣🤣