نتایح جستجو

اری راست می گفت سهراب اری زندگی خالی نیست سیب هست گلابی هست اما چه کنم ؟ وقتی همه اش گندیده ست

گاهی خنده بیخ گلویم را می گیرد! آخرش هیچ کس نفهمید ناخوشی من چیست... همه گول خوردند... "هدایت"

فرشتگان روزی از خدا پرسیدند: بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب میشناسمش تا غمگین نباشد به یاد خدا نمی افتد

احوال عمو اوغلی؟خوبین؟ اقا ایمان مگه میتونی خودتو بچه کنی حتی برای یه لجظه...بزرگ شدیم رفت دیگه.....کاریش نمیشه کرد اتفاقا من اون مسابقه رو فراموش کردم این شمایی که فراموش نکردی مدام توی سرم میکوبی :razz: مگه من چطوریم؟ واقعا اینقدر خشن به نظر میام :eek:

آقاي نخست وزير آقاي نخست وزير مشروب نمي خورد آقاي نخست وزير دود نمي کشد آقاي نخست وزير در خانه اي حقير اقامت دارد ولي بيچارگان حتي خانه ي حقيري هم ندارند . کاش گفته مي شد : آقاي نخست وزير مست است آقاي نخست وزير دودي است اما حتي يک فقير ميان مردم نيست .

محاکمه‌ی‌ آدم‌ِ خوب‌ بیا جلو! شنیدیم‌ آدم‌ِ خوبی‌ هستی‌! شنیدیم‌ فروشی‌ نیستی‌! مث‌ِ صاعقه‌یی‌ُ نمی‌شه‌ صاحابت‌ شُد! می‌گن‌ رو حرفت‌ می‌مونی‌! چی‌؟ حرفات‌ حَقّه‌؟ کدوم‌ حرفا؟ واسه‌ خاطرِ کدوم‌ حاکم‌ یقه‌ جِر می‌دی‌؟ مُخت‌ واسه‌ کی‌ کار می‌کنه‌؟ فکرِ سودِ خودت‌ نیستی‌؟ پَس‌ می‌خوای‌ کیسه‌ی‌ کی‌ُ...

ترجمه شد :redface:

برتولت برشت Die Lösung Nach dem Aufstand des 17. Juli Ließ der Sekretär des Schriftstellerverbands In der Stalinallee Flugblätter verteilen Auf denen zu lesen war, daß das Volk Das Vertrauen der Regierung verscherzt habe Und es nur durch verdoppelte Arbeit zurückerobern könne...

دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد ز فکر آنان که در تدبیر درمانند،در مانند دال بده (بزار توی صفحه شخصیم)

می تونی از امضام بفهمی فقط بگم که من می خوام گوسفند نباشم

اهل دود بله اما دل که شک دارم

باشه هرچی خواست شماست. (منم این عمو رو نمیشناسم اما ابجی هاش میگن خوبه) رسم بد عهدي ايام چو ديد ابر بهار/گريه اش بر سمن و سنبل و نسرين آمد دال بده.

الکی من می خوام بدنم شما خس و خاشاکی یا سیب زمینی ؟

اهان من فکر کردم خواستی فینگلیش عشق رو بنویسی اونو شما فکر می کنی. این کشک نا معلوم الحال خیلی اب زیر کاهه خوب اکشال نداره یه سر دیگه اش رو بده همون عمو اوغلی همکار ما بگیره ما که جای خویش را نشناختیم خویشتن را در بلا انداختیم باز هم یه میم دیگه:D

خوب ببخشید تیر اهن جابه جا می کنی حالا فکر کردی کشک رو کاملا معنی کردی. (این قصه سر دراز داره) حالا یه سوال شما چرا اسم کاربریتون رو اشتباه نوشتین (؟) مثل اینکه خیلی عاشقی ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است/بردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیم میم بده

گفتم غیبت نشه :دی http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=1070427#post1070427

اتفاقا در حال حاضر عشق کشکه منم عمو ندارم. (البته داشتم اما الان ندارم ) اما توی سایت یه عمو اوغلی داریم مثل شما اجر پرت می کنه. صحبت کردنشم مثل شماست

نه راستش عمو اوغلی شاهده گیرایی من چند وقتیه ضعیف شده. شما به زبان ساده تر بگو تا منظورتون رو بگیرم

وقتی بزرگ می شوی دیگر خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خوانند دست تکان دهی خجالت می کشی دلت شور بزند برای جوجه قمری هایی که مادرشان بر نگشته، فکر می کنی آبرویت می رود اگر یک روز مردم ـ همان هایی که خیلی بزرگ شده اند ـ دل شوره های قلبت را ببینند و به تو...

منم کارمندم اما ارباب رجوع من خودشون کارمندن البته فنی هستن کارگر به حساب میان :D