وای من عاشخ این غروبام.میسی داداشی.:redface:
نه داداش خدا نخواست بنده دست به کار بشم.:(
چون وقتی رفتم که مامیم اومده بود خونه و خودش مشغول شده بود.منم خیلی ناراحت شدم و گفتم مامانی خودم درس میکردم و مامانم که شوکه شده بود گفت:ممنونم گلم زحمت نکش:biggrin::biggrin: