نتایح جستجو

  1. yunes_prg

    http://mirasyar.persianblog.ir/1390/2/

    http://mirasyar.persianblog.ir/1390/2/
  2. yunes_prg

    سایه تو بر سر من آفتاب مهربانی ساقه نیلوفر من ای که در پای تو پیچید ای پناه خستگی ها با تو...

    سایه تو بر سر من آفتاب مهربانی ساقه نیلوفر من ای که در پای تو پیچید ای پناه خستگی ها با تو تنها با تو هستم از همه دلبستگیها در هوایت دل گسستم باور بال و پر من باد در هوایت پر گشودن خرمن خاکستر من باد شعله ور از آتش غم ای بهشت دیگر من ای بهار باور من بر سر زانو سر من چون بنفشه بی تو بی...
  3. yunes_prg

    آه چه شام تیره ای، از چه سحر نمی شود دیو سیاه شب چرا جای دگر نمی شود؟ سقف سیاه آسمان سوده شده...

    آه چه شام تیره ای، از چه سحر نمی شود دیو سیاه شب چرا جای دگر نمی شود؟ سقف سیاه آسمان سوده شده ست از اختران. ماه چه، ماه آهنی، این که قمر نمی شود وای ز دشت ارغوان، ریخته خون هر جوان چشم یکی به ماتم اینهمه تر نمی شودا مادر داغدار من، طعنه تهنیت شنو بهر تو طعن و تسلیت، گر چه پسر نمی شود...
  4. yunes_prg

    در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای / شد اهوره مزده آنگهه وهمن و اردی بهشت از پس شهریور اسپندارمد...

    در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای / شد اهوره مزده آنگهه وهمن و اردی بهشت از پس شهریور اسپندارمد خرداد دان / پس امرداد است کش بی مرگی آمد سرنوشت اولین یعنی که یزدان زنده دانا بود / دوین اندیشه اش نیکوست بی پندار زشت سومین نظم مقدس دان چهارم قدرت است / پنجمین از مهر خود ما را برد اندر بهشت از...
  5. yunes_prg

    در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای / شد اهوره مزده آنگهه وهمن و اردی بهشت از پس شهریور اسپندارمد...

    در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای / شد اهوره مزده آنگهه وهمن و اردی بهشت از پس شهریور اسپندارمد خرداد دان / پس امرداد است کش بی مرگی آمد سرنوشت اولین یعنی که یزدان زنده دانا بود / دوین اندیشه اش نیکوست بی پندار زشت سومین نظم مقدس دان چهارم قدرت است / پنجمین از مهر خود ما را برد اندر بهشت از...
  6. yunes_prg

    آمدم که بنویسم... کاغذ سفید بود، به سفیدی مطلق یاسمن ها پاک، مثل برف که حتی گنجشک هم بر آن راه...

    آمدم که بنویسم... کاغذ سفید بود، به سفیدی مطلق یاسمن ها پاک، مثل برف که حتی گنجشک هم بر آن راه نرفته بود با خود عهد کردم که آن را نیالایم... صبح روز بعد، دزدکی به سراغش رفتم برایم نوشته بود: ای ابله خانم! مرا بیالای تا جان بگیرم و و بیفروزم، و به سوی چشم ها بالا روم و باشم... من نمی خواهم برگ...
  7. yunes_prg

    آن گل زودرس چو چشم گشود به لب رودخانه تنها بود گفت دهقان سالخورده که: حیف که چنین یکه بر شکفتی...

    آن گل زودرس چو چشم گشود به لب رودخانه تنها بود گفت دهقان سالخورده که: حیف که چنین یکه بر شکفتی زود لب گشادی کنون بدین هنگام که ز تو خاطری نیابد سود گل زیبای من ولی مشکن کور نشناسد از سفید کبود نشود کم ز من بدو گل گفت نه به بی موقع آمدم پی جود کم شود از کسی که خفت و به راه دیر جنبید و رخ به من...
  8. yunes_prg

    اگر جرم من عاشقی بود ، جرم تو سنگین تر بود ، تو یک قلب عاشق را شکستی. تو احساس را در وجود من...

    اگر جرم من عاشقی بود ، جرم تو سنگین تر بود ، تو یک قلب عاشق را شکستی. تو احساس را در وجود من کشتی و زندگی ام را به مرز نابودی کشاندی. حالا تو بگو ای سرنوشت ، قاضی این دادگاه ، من محکومم یا آن بی وفا. سرنوشت چیزی نگفت ، چون خودش در این بازی نقش داشت.... سرنشت حکم را این گونه نوشت ...((تو...
  9. yunes_prg

    ناکرده گنه در این جهان کیست بگو! / آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو! من بد کنم و تو بد مکافات دهی...

    ناکرده گنه در این جهان کیست بگو! / آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو! من بد کنم و تو بد مکافات دهی / پس فرق میان من و تو چیست بگو! چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانه ها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است. پاینده باد ایران
  10. yunes_prg

    جهان داور چو گیتی را بنا کرد / پی ایجاد زن اندیشه ها کرد مهیا تا کند اجزای او را / ستاند از لاله...

    جهان داور چو گیتی را بنا کرد / پی ایجاد زن اندیشه ها کرد مهیا تا کند اجزای او را / ستاند از لاله و گل رنگ و بو را ز دریا عمق و از خورشید گرمی / ز آهن سختی از گلبرگ نرمی تکاپو از نسیم و مویه از موی / ز شاخ تر گراییدن به هر سوی ز امواج خروشان تندخویی / ز روز و شب دورنگی و دورویی صفا از صبح و...
  11. yunes_prg

    [IMG]

    [IMG]
  12. yunes_prg

    [IMG]

    [IMG]
  13. yunes_prg

    آهسته گفت : "خدا نگهدارت" در را بست و رفت ... !! آدمها چه راحت ، مسئولیت خودشان را ... به گردن...

    آهسته گفت : "خدا نگهدارت" در را بست و رفت ... !! آدمها چه راحت ، مسئولیت خودشان را ... به گردن "خدا" می اندازند ... !!!
  14. yunes_prg

    سه تا چیزی که یه آدم هیچ وقت نمی‌تونه توی زندگیش فراموش کنه: . . . . ... ... ... . . . . . . . ...

    سه تا چیزی که یه آدم هیچ وقت نمی‌تونه توی زندگیش فراموش کنه: . . . . ... ... ... . . . . . . . . صبحانه ناهار شام قرار نیست که مدام احساساتی بشی که :))
  15. yunes_prg

    ادعــــــــای عشق می کنیم و فرامـــوش کـــــــــــــرده ایم رنگ چشـــــمان عاشــــــــــــــق...

    ادعــــــــای عشق می کنیم و فرامـــوش کـــــــــــــرده ایم رنگ چشـــــمان عاشــــــــــــــق مــــــــــــادرمان را ! تنـــــــــــــها عشقی که به حقیـــــــــقتش شک نکردم عــــشــــــــــق مــــــادرم بود... [IMG]
  16. yunes_prg

    زندگی "باغی" است كه با عشق "باقی" است.... بیشتر غصه های ما از قصه های خیالی ماست... پس بدان...

    زندگی "باغی" است كه با عشق "باقی" است.... بیشتر غصه های ما از قصه های خیالی ماست... پس بدان اگر "فرهاد" باشی همه چیز "شیرین" است [IMG]
  17. yunes_prg

    برای متنفر بودن از کسایی که ازم متنفرند وقت ندارم.... چون درگیر دوست داشتن کسانیم که دوستم...

    برای متنفر بودن از کسایی که ازم متنفرند وقت ندارم.... چون درگیر دوست داشتن کسانیم که دوستم دارند..... [IMG]
  18. yunes_prg

    گاه دلتنگ میشوم ! دلتنگتر از همه دلتنگها گوشه ای مینشینم و می شمارم حسرتها را و محاكمه میكنم...

    گاه دلتنگ میشوم ! دلتنگتر از همه دلتنگها گوشه ای مینشینم و می شمارم حسرتها را و محاكمه میكنم وجدانم را من كدام قلب را شكستم و كدام احساس را له كردم و كدام خواهش را نشنیدم و به كدام دلتنگی خندیدم كه اینچنین دلتنگم [IMG]
  19. yunes_prg

    ای دل فراق سخت گران کرده بار را بشکسته پشت طاقت جان فگار را جانان سری به دلشدگان نمی زند جان بر...

    ای دل فراق سخت گران کرده بار را بشکسته پشت طاقت جان فگار را جانان سری به دلشدگان نمی زند جان بر لب است عاشق چشم انتظار را برخیز بیش از این نتوان بار غم کشید ما می رویم بلکه بیاریم یار را گلزار طبع را اگر آبی بجوی بود دامن کنیم پر گل و نسرین نثار را ای دل نوشتنم به خدا اختیار نیست دستی به پیش...
  20. yunes_prg

    تو به آرامی آغاز به مردن می‏كنی اگر از شور و حرارت، از احساسات سركش، و از چیزهایی كه چشمانت را...

    تو به آرامی آغاز به مردن می‏كنی اگر از شور و حرارت، از احساسات سركش، و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند، و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند، دوری كنی . .. .، تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی اگر هنگامی كه با شغلت،‌ یا..... شاد نیستی، آن را عوض نكنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی، اگر...
بالا