ساده که بودیم
ساده یعنی همان کودک
می نشستم و با ابرها شکل تو را درست می کردم
یادش بخیر
همیشه از چشمهایت شروع می کردم و
به دستهایت که می رسیدم دستانم می لرزید
بعد
یا باد بد از راه می رسید و
سر به سرم می گذاشت
یا تو گریه می کردی
تو بیقرار بودی
تو همیشه بیقرار بودی و من
می ترسیدم آنقدر گریه کنی که...