من هيچ چيز و هيچ كسي را
ديگر
در اين زمانه دوست ندارم !
انگار
اين روزگار چشم ندارد من و تو را
يك روز
خوشحال و بيملال ببيند ...
زيرا
هر چيز و هر كسي را
كه دوست بداري
حتي اگر يك نخ سيگار
يا زهرمار باشد
از تو دريغ ميكنند
پس
من با همه وجودم
خودم را زدم به مردن
تا روزگار، ديگر
كاري به من نداشته باشد...