نتایح جستجو

  1. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  2. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  3. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  4. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  5. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  6. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  7. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  8. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  9. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  10. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  11. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  12. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  13. یاسمن بانو

    عکس این دی جومن هم خیلی خوشگل:)

    عکس این دی جومن هم خیلی خوشگل:)
  14. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  15. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  16. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  17. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  18. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  19. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
  20. یاسمن بانو

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد...

    آسمان را بنگر/ که هنوز/ بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که/ دلش از سردی شبهای خزان/نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و/ نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار/ دشتی از یاس سپید/ زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز/ پر امنیت احساس خداست ماه من...
بالا