نتایح جستجو

درد کوفت مرض من از دست تو نباید آرامش داشته باشم؟ پژمان مگه نبینمت با همین دستهای نحیفم خفه ات می کنم

واااااا خب کثیف بود ایدز و وبا که نداشت

خب... خودتون یه جوری با ادمین کنار بیاین یعنی مهرشاد هم پرچم بازه؟

ولی من جلوی تو حرفی نمی زنم

یه کار دیگه هم کردم یه بار دوچرخه ی پسر همسایمون رو دزدیدم اما عذاب وجدان ندارم چون اونم هم نامردی نکرد اومد دنبالم دوچرخه رو از گرفت و من مجبور شدم با پای پیاده بیام

اوکی حوصله ی تایپ کردن ندارم برو توی پیج سمیرا بخون

سمیرا جون من منتظر یه خبرم تا یکشبه بهم میرسه شاید دیگه احتیاجی به مولوی رفتن نباشه ولی اگه رفتنی باشیم من یکشنبه ساعت 6 مولوی ام

آخه خیلی گربه ی زشتی بود سفید بود اما همیشه کثیف بود پسر همسایمون هیچ وقت نمیشستش منم اصلا ازش خوشم نمیومد کلاً همه چیز دست به دست هم داد تا اون عمل انجام شد

دوتایی باهم گمشید نه لازم نکرده آخه دوتایی هم که نمیشه بیرونتون کرد اوکی با ادمین سه تای برین

چیو؟؟؟؟

می خوای در حضور وکیلت حرف بزنی؟

وااااااااااااااااا تعجب داره؟

یادش به خیر زن داداشم سه تا بطری شو از سوریه آورده بود

منم یه بار سعی داشتم سوار یه گربه بشم که نشد ، بعدش هم دمشو گرفتم چرخوندمش پرتش کردم تو دیوار الانم خیلی عذاب وجدان دارم

آب شنگولی هم داریم

ما هم به همه همینو میگیم

امییییییر گمشو برو بیـــــــــــــرون

اساســـــــــــــــــــــی

فدات بشم توی همون خصوصی اول که گفتم امروز کار دارم تو برو به سلامت برای هفته ی دیگه هماهنگ می کنیم

ایشالا که نصیب همه بشه همه مشتاقن اینجا:D